
استخدام شدن گربهها توسط اهالی ده برای خلاص شدن از شر موشها و تبانی موشها با گربهها

سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
داستان دربارهی اهالی روستایی است که برای مقابله با حملهی موشها دست به دامن گربهها میشوند، غافل از اینکه موشها، گربهها و کدخدا با یکدیگر همدست هستند. کتاب مسئلهی اجتماعی رهبری فاسد و عواقب آن را بررسی میکند و نشان میدهد چه طور برخی سیاستهای اجتماعی به ضرر بخشهای از جامعه میشود که در قدرت سهیم نیستند. کودک درک میکند که خودخواهی و طمع عدهی کمی، میتواند منافع جمعی و انرژیهای بسیار زیادی را به هدر بدهد.
به گفتهی نویسنده کتاب برای آشنا کردن کودکان با فلسفه نوشتهشده است و برای گروه سنی 10 سال به بالا طراحی و ساختهشده است. بااینحال این داستان استعاری، دنیایی کاملاً بزرگسالانه دارد و عاری از جهان کودکی است. خیانت کدخدا، همدستی موشها و گربهها و کلاهی که بر سر اهالی روستا گذاشته میشود از موارد دنیای بزرگسالانه است و میتواند در کودکان احساس ناامنی، عدم اعتماد به دیگران و اضطراب به وجود بیاورد. کودکان هنوز به ابزارهای ذهنی برای درک مسائل پیچیدهی دنیای بزرگسالانه دست نیافتهاند، ابزارهای عملی مواجهه با این جهان را هم ندارد و ممکن است بهراحتی مرعوب دادههای نامربوط با جهان کودکانهشان بشوند. برخی تصاویر کتاب میتوانند برای کودکان کمسنتر اضطرابآور باشند؛ ناخنهای بلند موشها، گربهها و چهرهی کدخدا از این موارد ترس و خشونت محسوب میشوند. به نظر میرسد ساختُ، قطع و فرم این کتاب برای کودکان طراحی شده در حالیکه محتوای آن کاملا بزرگسالانه است و در دنیای کودکانه جایی ندارد. این کتاب برای کودکان زیر 13 سال پیشنهاد نمیشود و برای کودکان بزرگتر هم بهتر است با همراهی والد خوانده شود تا هم گفتگوهایی شکل بگیرد و هم کودکان احساس امنیت کنند و از توضیحات والدین بهرهمند گردند. تصاویر این کتاب بر اساس معیارهای بررسی شده؛ به لحاظ مفهومی، بصری و زیباییشناسی در جایگاه بسیار خوبی هستند و ویژگیهای مثبتی زیادی دارند . به همین دلیل به عنوان کتابی ۲ ستاره معرفی میشود.
چکیده داستان
اهالی روستا که از دست موشها و خورده شدن محصولاتشان کلافه شدهاند، برای مشورت دربارهی راهحل به منزل کدخدا میروند. کدخدا میگوید که باید از گربهها کمک گرفت چون آنها دشمن خدادادی موشها هستند. اهالی با خوشحالی موافقت میکنند و دستهای از گربهها را به شهر میآورند. تا مدتی اوضاع خوب میشود تا اینکه گربهها طلب غذای بیشتری از اهالی میکنند. باوجود قبول درخواستشان، بازهم شکار موشها خیلی کم است. اهالی متوجه میشوند که موشها و گربهها همدست هستند و با غذاهایی که از مردم میگیرند، مهمانی بر پا میکنند. برای شکایت نزد کدخدا میروند اما میبینند که گربهای غذاهایی را به کدخدا میدهد و هر دو خوشحال و خندان از یکدیگر خداحافظی میکنند.
کیفیت
تصاویرِ خلاقانهی کتاب به زیبایی، داستانِ به ظاهر ساده ولی عمیقِ آن را بهتصویر میکشند و مفاهیمی نو را به آن میافزایند و نهایتا اثری تفکربرانگیز را دراختیار کودکان و نوجوانان قرار میدهند.
تصاویر با بیانی نمادین و با تلفیق چند تکنیک مختلف، ماهرانه به تصویر درآمدهاند؛ طراحی کنشهای شخصیتها متنوع و ماهیت خیر و شر آنها در ظاهرشان آشکار است، به طوری که شخصیتهای منفی داستان باچهرههایی درنده و ترسناک ترسیم شدهاند که میتواند برای مخاطب کمی هولناک یا اضطرابآور باشد.
فضاسازیها و ترکیببندیهای متنوع آن نیز درخدمت روایت بهتر داستان و انتقال احساسات به مخاطب هستند. رنگآمیزیها نیز به زیبایی در صفحات کنترل شدهاند و پالترنگی متناسبی با موضوع داستان دارند.
از مشخصههای دیگر تصاویر این است که جلوتر از متن، داستان را به نمایش میگذارند و ذهن خواننده را آماده اتفاقات بعدی میکنند و درانتهای کتاب نیز، پایانی مستقل از متن را برای آن به تصویر میکشند.
صفحهبندیهای کتاب نیز، با طراحی خلاقانه به درک مفاهیم متن کمک میکنند؛ رنگ متفاوت برخی اسامی متن نیز هدفمند و با توجه به نقششان در داستان طراحی شدهاند و با تغییر رنگشان به نوعی دیگر داستان را روایت میکنند.
تصاویر مفاهیم عمیقتری را به متن میافزایند که مملو از نشانهها و نمادهای پنهان و آشکار برای کشف و تامل هستند؛ و البته بیشتر مناسب مخاطبان نوجوان و بزرگسال بوده و ممکن است برای کودکان کمی ترسناک باشند.
فرصتهایی برای گفتگو
– چهطور ممکن است تلاش برای منافع خودمان، باعث محروم شدن عدهی دیگری بشود؟
– چطور باید بفهمیم که بهاندازهی سهم خودمان از دنیا برداشت میکنیم و نه بیشتر؟
– آیا تابهحال در زندگی واقعی شاهد چنین داستانی بودهاید؟