«استلا، وقتی خیلی خیلی کوچولو بود» یکی از کتابهای مجموعهی ششجلدی «استلا و سام» است که توسط انتشارات محراب قلم منتشر شده است. داستانهای این مجموعه دربارهی خواهر و برادری به نامهای استلا و سام و ماجراجوییهای کودکانهی آنها در طبیعت و در بستر ارتباط دلنشین خواهر و برادری است. این کتاب بدون هیچ توضیح اضافهای، دنیا را از نگاه استلای کوچک توصیف میکند. خالق کتاب با استفادهی هماهنگ از متن و تصویر به آنچه استلای کوچک در خیال خود میبیند واقعیت میبخشد. بهعنوان نمونه در قسمتی از متن آمده است؛ «وقتی استلا خیلی خیلی کوچولو بود در خانهی خیلی خیلی بزرگی زندگی میکرد». در تصویر مبلی نشان داده شده که بیشترین حجم تصویر دوصفحهای کتاب را پر کرده است و نسبت به استلای کوچک بسیار بزرگ به نظر میرسد. متن سرشار از خیالپردازی، جاندارپنداری اشیاء و فضاسازیهای کودکانه است. تصویرگری کتاب، زیبا و خیالانگیز است و به فهم داستان کمک میکند. این کتاب میتواند برای بزرگسالان نیز دریچهای به دنیای کودکی باز کند. کودکان در گروه سنی مخاطب کتاب تفاوت میان خیال و واقعیت را درک نمیکنند و تخیل قوی دارند. همچنین در این گروه سنی نیاز به انجام فعالیتهای متنوع در داخل و خارج از خانه دارند. توصیفاتی که در این کتاب از دنیای کودکی استلا آمده است به این ویژگیهای گروه سنی مخاطب کتاب میپردازد.
وقتی استلا خیلی کوچک بود فکر میکرد لاکپشت، ماهی یا بره است. وقتی استلا خیلی خیلی کوچولو بود از بالای مبل اتاق پذیراییشان تمام دنیا را میدید. استلا نمیتوانست درها را باز کند یا بند کفشهایش را ببندد. ولی میتوانست توی وان خانه که بهاندازهی استخر المپیک بزرگ بود با اردکهای پلاستیکیاش مسابقه بدهد و برنده بشود. وقتی استلا خیلی خیلی کوچولو بود واژهها مثل مورچههایی بودند که از صفحههای کتاب راه میافتادند و میرفتند. پروانههای روی دیوارها پرواز میکردند و فنجانها، یکدفعه از روی میز میافتادند. استلا هر شب قبل از اینکه توی تخت برود، به حرفهای درختها گوش میکرد. وقتی استلا خیلی خیلی کوچولو بود حیاط پشتی خانه مثل جنگل بزرگ بود و گربهی همسایه به نظر مثل یک ببر درنده میآمد. وقتی استلا خیلی خیلی کوچولو بود آنقدر برف بارید که تمام دنیا ناپدید شد. ولی حالا که استلا بزرگ است به ماهی قرمز غذا میدهد و حالا از لاکپشت خیلی تندتر راه میرود. حالا که استلا بزرگ است، مورچههای توی کتابهایش کلمه شدهاند و کلمهها داستان شدهاند. حالا استلا میتواند این داستانها را برای برادر کوچولویش سام بخواند و به او یاد بدهد که چطوری مار بشود یا خرگوش یا پرنده.
تصاویر دلنشین این کتاب همچون متن آن روایتگراند. ازآنجا که نویسندگی و تصویرگری این اثر توسط یک نفر انجام شدهاست، بهخوبی میتوان هماهنگی میان متن و تصاویر را مشاهده کرد. این یکدستی در دیگر کتابهای این مجموعه نیز رعایت شدهاست. در بعضی فریمها تصاویر حتی ناگفتههای موجود در داستان را نیز به تصویر کشیدهاند. شخصیتها باورپذیر و پرکنش خلقشدهاند و مشخصات ظاهری آنها با توصیفات موجود در متن مطابقت دارد. جنبوجوش و انرژی استلا از ظاهر این شخصیت پیداست و همچنین متفکر بودن سام از حالات رفتاری او نمایان است. مهارت تصویرگر در اجرای تکنیک انتخابی و تسلط او در طراحی بهخوبی در تصاویر مشهود است. همچنین تصویرگر تلاش کرده تا با استفاده از پالت رنگی گسترده و زیبا و پرداختن به جزئیات، فضایی سرشار از طراوت و لطافت را برای مخاطب خلق کند. البته کیفیت رنگها در نسخهی اصلی بسیار بالاتر از این نسخه ترجمهشده است و چاپ نامناسب از کیفیت رنگی و وضوح تصاویر بهشدت کاسته است. تنوع در زوایای دید از نکات مثبت تصاویر است. در تمامی پلانها تناسبات و پرسپکتیو بهدرستی رعایت شده است. گرافیک کتاب ضعیف است. در صفحهی روبروی پلان آخر که تصویری سرشار از آرامش و لذت کودکانه میان استلا و برادرش را نشان میدهد، تصویری تبلیغی از کتابی دیگر و نامرتبط با تصاویر داستان را میبینیم که به لحاظ بصری چندان مناسب نیست.
بزرگترین خانهای که تا حالا ساختهاید چه شکلی بود؟ یکی از خیالپردازیهای خود را نقاشی کنید. یکی از فانتزیهای کودکی خود را توصیف کنید.