
هدیه گرفتن دستگاه پخش موسیقی از طرف پدر و مادر روزبه، برداشتن دستگاه توسط شیمپالو بهعنوان غذا، ترفند روزبه برای پس گرفتن دستگاه و موفقیت او

سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
داستان دربارهی پسری است که در روز تولدش از طرف پدر و مادرش دستگاه پخش موسیقی هدیه میگیرد، اما شیمپالو که مرد بدجنسی است آن را از پسر میگیرد و با خودش میبرد تا در شیر بخیساند و بخورد. پسر تصمیم میگیرد پخشانهاش را پس بگیرد و با نقشهای این کار را عملی میکند. داستان با استفاده از عبارات و موقعیتهای طنزآمیز مخاطب را با خود همراه میکند. موضوع تولد و گرفتن کادوی تولد دلخواه از طرف والدین از عناصر جهان کودکی داستان است. هیجان و ماجراجویی روزبه برای پس گرفتن دستگاه پخش موسیقیاش برای کودکان گروه سنی مخاطب داستان خواندنی و پرکشش است.
عبارات نامناسبی در متن داستان به کار گرفته شده که به دلیل علاقهی کودکان و نوجوانان به تقلید از شخصیتها نمیبایست در متن داستانی به آنها ارائه شود؛ مثل بچه مچاله، مخش تعطیل است، صدایش روی مخ است، عرعرو، زدم به چاک مثالهایی از این عبارات توهینآمیزند. از طرفی مادر و پدر در مورد مرد عجیب، حرفهایی تحقیرآمیز میزنند؛ از قبیل شیمپالوی پشمالوی اخمالو. برابر دانستن کثیفی با بدجنسی از باورهای اشتباهی است که در این داستان روایت میشود.
چکیده داستان
پسری به نام روزبه در روز تولدش که فقط خودش و مادر و پدرش در آن حضور دارند، از مادر و پدرش یک دستگاه پخش موسیقی هدیه میگیرد. پسر پخشانهاش را به حیاط میبرد تا امتحان کند، اما شیمپالو که مرد شماره یک بدجنسی و کثیفی است از در حیاط داخل میآید و چون گرسنه است پخشانه را با پیراشکی اشتباه میگیرد و آن را برمیدارد که بخورد. شیمپالو که بوی خیلی بدی هم میدهد پخشانه را از دهنش بیرون میآورد و به پسر میگوید حواست باشد دیگر پیراشکی مانده و سفت به من ندهی و با پخشانه به سمت خانهی خودش میرود تا آن را در شیر بخیساند و بخورد. پسر دوچرخهاش را برمیدارد و دنبال او میرود. از پشت پنجرهی کثیف خانه، شیمپالو را نگاه میکند و در لحظهای که شیمپالو میخواهد پخشانه خیسخورده را بخورد، بادکنکی که از قبل بادکرده را با سوزن میترکاند. شیمپالو دستش به پخشانه میخورد و روشن میشود و آهنگ پخش میکند. شیمپالو میترسد و پسر پیراشکیهای شکلاتی که از خانه برداشته را با پخشانه عوض میکند و فرار میکند.
کیفیت
این کتاب جلد اول از مجموعهی هشتجلدی “من+شیمپالو+جیجور” است که داستانی فانتزی دارد. تصاویر با حالوهوای داستان هماهنگاند، اما قدمی فراتر از آن برنداشتهاند.
شیمپالو یک شخصیت خیالی است و بهگونهای نماد ترس نیز به شمار میآید. تصویرگر برای نشان دادن این شخصیت، از خطوط تیره و خشن و ضربههای محکم و سریع قلم، بهره گرفتهاست.
شخصیتها، فانتزی ترسیمشدهاند و دفرماسیونهای اغراقشدهای دارند. در برخی تصاویر، تغییر و اغراق در دفرماسیون و تناسبات این شخصیتها بهگونهایست که تشخیص حالات آنها را برای مخاطب مشکل ساخته است. ولی کنش و حالات ظاهری شخصیتها با تعاریف موجود در متن تا حدودی همخوانی دارند.
تصاویر در اکثر پلانها فاقد فضاسازیهای منسجم هستند و زوایای دید تکراری و بهرهگیری از پالت رنگی یکسان، منجر به یکنواختی تصاویر شده است.
فرصتهایی برای گفتگو
– نظر شما دربارهی کار شیمپالو چیست؟
– آیا تابهحال برای شما پیشآمده که وسیله یا اسباببازیتان توسط شخص دیگری بدون اجازه برداشته شود؟ در آن صورت چه میکنید؟
– شما دوست دارید در روز تولدتان چه هدیهای بگیرید؟