
ماجرای بیدی و نقل مکان او به محلهای جدید، تلاش برای تغییراتی در محل زندگی، همراه با کمک گرفتن از همسایهها

سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
بیدی به همراه خانواده اش به خانه جدیدشان اثاث کشی می کنند؛ در همسایگی آنها مردی به نام آقای لارچ زندگی میکند که هیچ بچه ای جرات نزدیک شدن به خانه او را ندارد. او هیچوقت لبخند نمی زند و خانه اش پر از تابلوهای ورود ممنوع برای بچه هاست. بیدی با ورودش به آن محله تغییرات زیادی در آنجا به وجود می آورد و شور و زندگی را وارد محله شان میکند. در بهار برای درست کردن باغچه ای پر از گل و گیاه از همسایه ها کمک می خواهد و در فصل پاییز سبزیجات باغچه اش را با همسایه ها تقسیم میکند و خیریه ای برای اهدای دستکش، کلاه و شال گردن راه می اندازد و با نوشتن نامه از همسایه ها دعوت میکند با او همراه شوند.
در این بین او به آقای لارچ هم توجه دارد و در فصل زمستان وقتی برف شدیدی شروع به باریدن میکند بیدی و دوستانش آقای لارچ را می بینند که روی تپه ای در آن طرف خانه اش سورتمه سواری میکند.
داستان با توصیفی از محله جدید بیدی، آقای لارچ و تفاوت او با دیگران آغاز میشود. بیدی دختری ست کنشگر و تاثیرگذار که با ورودش به آنجا، تغییرات جالب و چشمگیری به وجود می آورد. اتفاقات داستان در چهار فصل یک سال میگذرد و هر فصل شاهد تغییرات و اتفاقات خاصی ست که به واسطه وجود بیدی در محل زندگیش رخ میدهد. او با نوشتن نامه به همسایه ها و درخواست کمک از آنها ، مشارکت و همکاری را در وجود آنها برمی انگیزد. رهبری بیدی در انجام کارها، توانایی بهره گرفتن از همکاری دیگران، استقلال او در پیشبرد کارهایش و توجه و محبت او نسبت به آقای لارچ از ویژگی های برجسته او به عنوان شخصیت محوری داستان است.
درونمایه کتاب که شامل مواردی چون جسارت و شجاعت در دنبال کردن خواسته ها، ایجاد تغییر و دگرگونی در جهت بهبود و تاثیرگذاری ست در پیوند با نیازهای کودکان است که مخاطب کتاب هستند. پیرنگ داستان فضایی را به وجود آورده که مخاطب را برای خواندن ادامه آن مشتاق و کنجکاو میکند؛ ماجراها هیجان انگیز و جذاب هستند. طنز موجود در اتفاقات داستان نیز آن را جذاب کرده است. نویسنده توانسته است در تمام داستان از سبکی واحد در زبان و بیان اتفاقات و ماجراها استفاده کند(یکدستی در زبان و بیان). ترجمه کتاب ساده، روان و مناسب با درک کودکان است که با جود روان بودن دایره لغات آنها را نیز گسترش می دهد.
چکیده داستان
بیدی با پدر و مادرش به منطقه ی جدیدی اسباب کشی میکند. او در آنجا هم مثل همیشه، کارهایش را به روش خودش انجام میدهد. وقتی کار اسباب کشی تمام میشود، بیدی تصمیم میگیرد باغچه ای پر از گل و سبزیجات درست کند. اما تخم گلهایش کم است و او از همسایه ها درخواست کمک میکند.
در همسایگی آنها، پیرمردی زندگی میکند که با هیچکس آمد و رفت ندارد و خانه اش همیشه سوت و کور است. حالا زمستان نزدیک است و از برف هیچ خبری نیست. بیدی که عاشق سورتمه سواری است، دوباره از همسایه ها درخواست کمک میکند. او این بار، از آنها برف می خواهد! آیا کسی میتواند کمکش کند؟
کیفیت
تصاویر جذاب این کتاب با جزئیات فراوان به توصیف متن پرداختهاند. بهخوبی میتوان تأکیدی که در متن برنامه نگاری و درخواست کمک از دیگران و همیاری آمده است را در تصاویر نیز مشاهده کرد. طراحی شخصیتها کاملاً با خصوصیات معرفیشده آنها در متن تطابق و هماهنگی دارند. بیدی دختری است با ظاهری مهربان و بسیار فعال. تصویرگر نیز این نشاط کودکانه را به همراه رنگهای شاد و دلنشین و خلق ترکیببندیهای سیال و فضاسازیهای منسجم به نمایش گذاشته است و تصاویر را برای مخاطب خود چشمگیر کرده است. تکنیک با مهارت اجرا شده است. اسامی و متن نامههای موجود در تصاویر نیز توسط مترجم ترجمهشده و در جای صحیح و درست خود در تصاویر، بدون صدمه زدن به آن، آورده شده است. این کار علاوه بر تحریک حس کنجکاوی کودکان و کاوش در تصاویر، به فهم بیشتر میان متن و تصویر نیز کمک کرده است.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما بیدی چه ویژگی داشت که می توانست چنین تغییرات خوبی را در محیط اطرافش ایجاد کند؟
کدام یک از کارهای بیدی را بیشتر از بقیه دوست دارید و از آن بیشتر لذت میبرید؟ چرا؟
یک نامه به همسایگان خود بنویسید و از آنها درخواست کنید در حل یکی از مشکلاتی که در محلهتان وجود دارد به شما کمک کنند.