مجموعهی ۹ جلدی «ماجراهای من و داداشم» داستانهایی از ارتباط دختری به نام گودون با برادر کوچکتر اوست. راوی قصهها، خواهر بزرگتر یا همان گودون است. روایتگری آمیخته با طنز گودون بهعنوان یک کودک میتواند به همذاتپنداری کودکان کمک کند و برای بزرگسالان الهامبخش باشد. در این داستان گودون یک موش به نام آلبرت دارد. بعد از مدتی گودون صاحب یک بچهگربه میشود و آلبرت را به برادر کوچکش، گاستون میبخشد. اما آلبرت گم میشود و گودون با این فکر که بچهگربه موش را خورده است، آن را برمیگرداند. بعد از چند روز موش دوباره پیدا میشود. تمام کتابها با معرفی گودون از خودش شروع میشود. در هر معرفی گودون توصیفی از خود، علایق و خانوادهاش میدهد. تصاویر کتاب زیبا و ساده هستند اما توصیفات گودون از همان تصاویر، مفصل و با توجه به جزئیات است. گودون نسبت به نگهداری از حیوان خانگی خودش که یک موش است احساس مسئولیت میکند، اما درعینحال بیشتر وقتها فراموش میکند قفس او را تمیز کند. وقتی میبیند برادر کوچکترش باعث آزار و اذیت موش او میشود، راهحلی پیدا میکند. گودون سخاوتمندانه با پولهای قلکش برای گاستون یک ماهی میخرد تا گاستون هم حیوان خانگی خودش را داشته باشد و با آلبرت بازی نکند. در جای دیگری از داستان وقتی از دست بچهگربه عصبانی است، از داشتن آن پشیمان میشود و خودش گربه را میبرد و به خانم نانوا پس میدهد. توصیف بدرفتاریهای گاستون با حیوانات، مانند انداختن ماهی در توالت، بدون آنکه سرنوشت ماهی مشخص شود و تصور گودون از اینکه گربهای که خودش با اصرار به خانه آورده، موش موردعلاقهاش را خورده است و خواب ترسناک گودون از یک گربهی وحشتناک ممکن است برای کودکان زیر هفت سال ترسناک باشد.
گودون یک موش کوچولو به نام آلبرت دارد که هدیه تولدش بوده و آن را خیلی دوست دارد. برادر کوچکترش، گاستون، هم موش او را دوست دارد اما به بهانهی بازی موش کوچولو را اذیت میکند. گودون برای نجات موش، با پولهای قلک خودش برای گاستون یک ماهی قرمز میخرد. گاستون با این فکر که ماهی را به دریا برساند آن را توی توالت میاندازد. گودون از این بابت خیلی ناراحت میشود و حتی تصمیم میگیرد چند روز با گاستون قهر کند. یک روز که گودون برای خرید نان به نانوایی میرود خانم نانوا به او پیشنهاد میدهد یکی از بچههای گربهی آنها را برای خودش بردارد. گودون با خوشحالی به خانه برمیگردد تا از پدر و مادرش اجازه بگیرد و بالاخره میتواند آنها را راضی کند و بچهگربه را به خانه میآورد. گودون از داشتن بچهگربه خیلی خوشحال است و موش کوچولوی خودش را به گاستون میدهد. فردای آن روز موش کوچولو گم میشود. گودون همهجا را میگردد اما خبری از آلبرت نیست. پدر با خنده میگوید شاید بچهگربه، موش کوچولو را خورده است. گودون از شنیدن این حرف خیلی ناراحت میشود و همان شب خواب ترسناکی دربارهی یک گربهی وحشتناک میبیند و بعد از چند روز بچهگربه را به خانم نانوا پس میدهد. بالاخره مادر گودون برای او یک موش تازه میخرد و همان موقع آلبرت هم دوباره به خانه برمیگردد.
در این کتاب با تصاویری کارتونی، شاد و پر جنبوجوش مواجه هستیم که هم گام با داستان پیش میروند و بدون کموکاست و یا البته خلاقیت مضاعف و ویژهای، توصیفات داستان را عیناً به تصویر میکشند. در برخی فریمها، در تصویر با موقعیتی روبهرو میشویم که به شکلی خلاقانه تکمیلکنندهی متن است و اطلاعاتی فراتر از متن را به مخاطب منتقل میکند. سبک و اجرای تصاویر شیرین و دوستداشتنی است و با مخاطب ارتباط برقرار میکند. خطوط سریع و نرم و همینطور رنگهای شاد و متنوع، تصاویر را جذاب کردهاند. به جزییات فضاهای داخلی خانه و فضاهای خارجی مانند فروشگاه، توجه شده است. شخصیتپردازیها ساده و تا حدودی کلیشهایاند ولی درعینحال برای مخاطب خردسال واقعی و باورپذیرند. حرکت و کنشهای عاطفی نیز در بدن و چهرهی شخصیتها بخصوص شخصیت اصلی کتاب(دختر کوچولو) بهخوبی دیده میشود. چیدمان متن، صفحهآرایی و گرافیک کتاب ساده است و طراحی ویژهای ندارد.
- به نظر شما گودون برای نجات موش کوچولو از دست اذیتهای گاستون چهکارهای دیگری میتوانست انجام بدهد؟ - فکر میکنید وقتی گودون تصور کرد گربهای که او به خانه آورده است آلبرت را خورده چه احساسی داشت؟ - معنای کلمه «شکنجه» را میدانید؟ اگر کسی را ببینید که واقعاً در حال شکنجهکردن حیوانات باشد چهکار میکنید؟