داستان دربارهی شاهزاده المر، دیوِ داستان عامیانهی دیو و دلبر است. او معتقد است تمام داستان سوتفاهم بوده و او به خاطر کنار گذاشتن خجالت خود، نقش دیو را تمرین میکرده تا بتواند در تست بازیگری یک نمایش شرکت کند. روز تست بازیگری، پیرزنی از او خوراکی میخواهد و او که حسابی در نقشاش فرو رفته پیرزن را ناخواسته میرنجاند. پیرزن تبدیل به پری خشمگینی میشود و او را تبدیل به دیو میکند و تنها راه نجاتش این است که کسی عاشق او شود. روایت داستان در نسخهی بازنویسی، درونمایههای اصلی آن را از بین برده است. با خواندن داستان اصلی، کودکان به همدلی کردن و رعایت کردن اخلاقیات تشویق میشوند. در صورتی که با تغییر زاویهی دید، داستان کارکرد اصلی خود را از دست داده است. داستان با لحنی طنز نوشته شده است. پرورش خلاقیت و تشویق کودکان به تغییر زاویهی دیدشان نسبت به دنیای پیرامون، از اهداف کتاب بوده، اما در نهایت منجر به از بین رفتن کارکرد داستان اصلی شده و آن را تبدیل به روایتی بیمایه کرده است. در داستان موارد ترس و خشونت وجود دارد: شاهزاده المر که قصد آزار پیرزن را نداشته، توسط او به دیو تبدیل میشود. علاوه بر تغییر شکل شخصیت اصلی، بدون دلیل بودن مجازات او نیز، از مواردی است که میتواند سبب ترس و دلهره کودکان شود. داستان برای کودکان زیر نه سال پیشنهاد نمیشود و خواندن آن برای کودکان بالای نه سال نیز همراه با حضور بزرگترها پیشنهاد میشود.
شاهزاده المر، آدمی خجالتی است و از حضور در جمع ترس دارد. به همین دلیل میخواهد برای تست بازیگری در یک نمایش شرکت کند. نقشی که او برای آن تمرین میکند، یک دیو است. روز تست بازیگری، پیرزنی از او خوراکی میخواهد اما شاهزاده المر که حسابی در نقش خود فرو رفته، پیرزن را میرنجاند. پیرزن هم تبدیل به پری خشمگینی میشود و او را واقعاً تبدیل به یک دیو میکند. تا اینکه دلبر به قصر میآید و بعد از مدتی، به دیو علاقمند میشود و با ابراز علاقه خود طلسم شاهزاده المر را باطل میکند و آن دو در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی میکنند.
متن بازآفرینی شدهی «راست میگویم، داشتم نقش دیو را بازی میکردم!» را تصاویری با رنگهای جذاب و درخشان همراهی میکنند. تکنیک اجرای تصویرها خوب است. تکرار در اختلاف قابل توجه در وضوح عناصری که در پسزمینه هستند نسبت به شخصیتهای اصلی که در نمای جلو قرار دادهشدهاند، اگرچه با ایجاد پرسپکتیوِ جوی موجب عمقنمایی در فضا شده و بر تأکید و خوانش شخصیتهای اصلی افزوده است، موجب خلق فضاهایی یکنواخت و غیرطبیعی شده و از جذابیت تصاویر کاسته است. شخصیتهای به تصویر درآمده کنشها و اتفاقات داستان را به نمایش گذاردهاند، اما بهشدت کلیشهای، غیرخلاقانه و متأثر از انیمیشنهای هالیوودی هستند. قدرت روایتگری تصویرها خوب است و پرتعداد بودن آنها بر این امر قوت بخشیده است. فضاسازیها معرفی نسبتاً خوبی از مکانها و فضاهایی که داستان در آنها روایت میشود ارائه دادهاند، اما فراتر از متن نبوده و موجب گسترش متن نمیشوند. صفحهآرایی کتاب شلوغ و کیفیت چاپ تصاویر و جنس کاغذها مطلوب است. کیفیت صحافی کتاب متوسط است.
- اگر بخواهید داستان زندگی خود را بنویسید، در آن چه تغییراتی میدهید؟ - به نظر شما اگر جادو وجود داشت، دنیای اطرافتان چه شکلی پیدا میکرد؟