یک جور خوشبختی

(Some kind of happiness)
thumbnail
۱۳ سال به بالا
در رامون، ستاره‌های یک محتوا با توجه به تحلیل کلی سنجه‌ها و نظر بررس و با هدف نشان دادن میزان هم‌راستایی آن اثر با نیازهای رشدی و تحولی گروه سنی موردنظر، ارزیابی می‌شود. با نحوه نوشتن بررسی در رامون آشنا شوید

ماجرای دختری نوجوان در مواجهه با جدا شدن والدینش، سفر او به سرزمین پدری و تجربه‌ی آشنایی با خانواده‌ای بزرگ‌تر همراه با اهمیت دوستی

سال: 2016
    بررس: ملیحه سلیمی

    سنجه‌ها

    این بخش، مجموعه ای از سنجه‌های مثبت و منفی است که در هر محتوا بررسی می‌شوند، تعداد بولت‌ها نشانگر کمیت آن سنجه است. با کلیک روی هر سنجه می‌توانید توضیحات مربوط به آن را بخوانید.
اطلاعات بیشتر درباره سنجه‌ها را در لینک زیر ببنیید: هر سنجه نمایانگر چیست؟
    سنجه‌های جهان کودکی و نوجوانی اثر بسیار پرتعداد و پررنگ هستند. فنیلی دختری یازده ساله است که به دلیل تصمیم پدر و مادرش برای جدایی به شدت درگیر احساس ناامیدی و تنهایی شده است. او تعطیلات تابستان به مکانی جدید نزد والدین پدرش می‌رود؛ احساس تنهایی و عدم تعلقی شدید نسبت به فضا، مکان و آدم‌های جدید او را آزار می‌دهد. همه‌ی این موارد در کنار ترس از جدایی و مقاومتی که فینلی در برابر پذیرش واقعیت زندگی خود و خانواده‌اش دارد، منجر به پناه بردن او به دنیای تخیلاتش می‌شود. بازی در دنیای خیال زمینه‌ساز دوستی فنیلی با دخترعمه‌ها و پسرعمه‌اش می‌شود. در این دنیای خیالی آن‌ها دوستان واقعی جدیدی پیدا می‌کنند و اتفاقات هیجان‌انگیزی را تجربه می‌کنند. در مسیر این دوستی‌ها فنیلی با جک دوست می‌شود و میان آن‌ها رابطه‌ای احساسی شکل می‌گیرد. در سطحی بالاتر فنیلی تا حدودی درگیر هویت و یافتن جایگاه پدرش در میان خانواده‌ای است که در آن هیچ‌کس تمایل ندارد حرفی از او زده شود. در مسیر همه‎‌ی این اتفاقات شخصیت اصلی داستان فنیلی رشد کرده و به بلوغ روانی می‌رسد. او شجاعت روبرو شدن با بیماری خود و جدایی پدر و مادرش را پیدا می‌کند و می‌پذیرد روزهایی در زندگی هر کس فرا می‌رسد که نیاز به کمک دارد و در این لحظات باید کمک افراد قابل اعتماد که دوستش دارند را بپذیرد. روابط خانوادگی در این اثر پررنگ و پیچیده است؛ فنیلی در نهایت به جایگاه باارزش همه‌ی اعضای خانواده؛ مادربزرگ، پدربزرگ، عمه‌ها و فرزندانشان و پدر و مادری که علی‌رغم جدایی از یکدیگر در مواجهه با فنیلی رفتاری صحیح و حمایتگرانه دارند، پی می‌برد.
    نگاه نویسنده به شخصیت‌های داستان جنسیت‌زده نیست؛ شخصیت‌های خوب و قدرتمند داستان از میان هر دو جنسیت‌ زن و مرد انتخاب شده‌اند. شخصیت‌ها سیاه و سفید به تصویر در نیامده و خاکستری هستند؛ آن‌ها همان‌گونه که می‌ترسند، دروغ می‌گویند و اشتباه می‌کنند، مهربانند، عشق می‌ورزند، همدیگر را دوست دارند و به دیگران کمک می‌کند. این ویژگی‌ها از شخصیت‌های داستان، انسان‌هایی باورپذیر برای مخاطب ساخته‌اند که در موقعیت‌های گوناگون حس هم‌ذات‌پنداری مخاطب را برمی‌انگیزند. داستان در نمایش خانواده‌ای پرجمعیت، مهربان و وابسته نسبت به هم، موفق است. با وجودی‌که والدین شخصیت اصلی داستان در حال جدایی از یکدیگر هستند، اما در تلاش برای ایجاد ارتباطی توأم با احترام نسبت به یکدیگر موفق می‌شوند و در نهایت در جایگاه والدی مسئولیت‌پذیر، نقش خویش را در برابر دخترشان به درستی ایفا می‌کنند. تلاش و شجاعت فنیلی برای کشف حقیقت و ترمیم ارتباط پدر با خانواده از دیگر سنجه‌های الگوهای شخصیتی داستان است. توجه به اخلاق در روایت داستان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و در طول داستان مواردی چون صداقت، نکوهش دروغ، ادب و احترام، مسئولیت‌پذیری و بخشش پررنگ شده است. فنیلی برخی از مهارت‌های زندگی را در مسیر داستان می‌آموزد؛ او تسلیم پیش‌داوری‌ها و قضاوت‌های خانواده و اطرافیان نشده و خود به دنبال یافتن حقیقت است چرا که می‌داند دیگران همیشه درست فکر نمی‌کنند. او خیلی زود با دخترعمه‌ها و پسرعمه‌ی خود دوست می‌شود؛ آن‌ها با هم دوستان مشترک پیدا کرده، اعتماد می‌کنند، در شرایط گوناگون با هم همدلی کرده و وارد بازی و فعالیت‌های مشترک می‌شوند. در مسیر داستان فنیلی به شناخت بهتری از خود می‌رسد و در نتیجه به مشاوره و درمان پاسخ مثبت می‌دهد و با پدر و مادر و مشاور خود همکاری می‌کند. او می‌پذیرد که هر انسانی در زندگی برای گذر موفقیت‌آمیز از موقعیت‌های سخت و بازگشت به تعادل روانی نیاز به همراهی خانواده و کمک‌های تخصصی- درمانی دارد. زمانی‌که فنیلی غمگین است، گرچن و اوری رفتاری همدلانه با او دارند.
    فنیلی یک بار عاشق کارگر پیتزا فروشی و بار دوم عاشق جک، پسر خانواده‌ی بیلی، می‌شود. دخترعمه‌ی او هم چنین حسی نسبت به پسر دیگر این خانواده دارد. دکتر بریستو درباره‌ی عاشقی می‌گوید «...آخر عاشقی هم می‌شود کارهای احمقانه‌ای مثل پول خرج کردن و ...». در جایی از داستان اوری به فنیلی درباره‌ی روش‌های اغراق در نشان دادن اندام‌ها، توضیح می‌دهد.
    مادربزرگ نگاه تحقیرآمیزی نسبت به خانواده‌ی بیلی که در آن سوی رودخانه زندگی می‌کنند دارد و در جایی در اشاره به آن‌ها می‌گوید: «یا اینکه بنشینیم و ببینیم همه چیز مثل قارچ رشد انگلی بکند.» مادربزرگ بچه‌ها را تهدید می‌کند که هرگز به آن طرف رودخانه و زمین‌ بیلی‌ها نروند. گفتار نامناسب به کرّات در متن مشادهد می‌شود، به عنوان مثال در جایی از متن گفته می‌شود: «قبل از آمدن فینلی، نوه‌‌های ‌مان هرگز- هرگز- دور وبر آشغال‌هایی مثل بیلی‌ها نمی‌رفتند.»
    بیشترین بار آموزشی کتاب در روند توصیف از شخصیت‌ها و نتیجه‌گیری پایان داستان به مخاطب منتقل می‌شود. کتاب، مخاطب را متوجه این موضوع می‌کند که انسان موجودی نسبی و ترکیبی از نقاط مثبت و منفی است و با در نظر گرفتن برخی اشتباهات نمی‌توان افراد را مطلقا بد دانست. از رفتار شخصیت اصلی داستان مخاطب می‌آموزد که به والدین خود اعتماد کند و در صورت نیاز از درمان‌های دارویی و مشاوره‌ای بهره بگیرد. رفتار والدین فنیلی برای والدینی که جدا شده‌ند و یا قصد جدایی دارند بسیار آموزنده است؛ آن‌ها قبل از جدایی در فضایی بالغانه، با یکدیگر صحبت‌هایی طولانی داشته و پس از جدایی همچنان در جایگاه پدر و مادری پررنگ و حمایتگر باقی ماندند. در این داستان خانواده دارای جایگاهی ویژه و بااهمیت است.
    فنیلی به دلیل مشکلات خانوادگی مجبور به تجربه‌ی تنهایی ناخواسته‌ای می‌شود؛ او به مدت سه ماه پدر و مادر خود را ترک و با خانواده‌ی پدری خود زندگی می‌کند و در این مدت به شدت از پذیرش حقیقت تلخ زندگی خود، جدایی والدینش، فرار کرده و حاضر به مواجهه با آن نیست. این موارد خارج از توان روحی فنیلی است و موجب می‌شوند او درگیر هیجانات و تنش‌های روحی و جسمی آزاردهنده‌ای شود. بازی‌هایی که فنیلی و دوستانش می‌کنند هیجان‌انگیز است. آن‌ها فعالیت‌های گروهی خود را مخفیانه و بدون اجازه‌ی بزرگترها انجام می‌دهند. از این رو در برخی موارد این هیجانات تبدیل به رفتارهای ترسناک و آسیب‌زننده می‌شود؛ مهمانی گرفتن در نیمه‌شب و دور از خانه و روشن کردن آتش در خانه‌ی مخروبه‌ی وسط جنگل. مادربزرگ سرطان دارد و هیچ‌کس جز پدربزرگ، فنیلی و دخترعمه‌ی بزرگش از این واقعیت با خبر نیستند. پدربزرگ وقتی متوجه می‌شود نوه‌هایش با پسرهای خانواده‌ی بیلی دوست و همبازی هستند، رفتار بسیار خشونت‌آمیزی با آن‌ها می‌کند و بچه‌ها بابت این دوستی که قبلا از آن منع شده بودند تنبیه می‌شوند. مادربزرگ رفتاری برتری‌طلبانه نسبت به خانواده‌ی خود دارد و آن‌ها را در سطحی بسیار بالاتر از بقیه می‌بیند و به همان اندازه نگاه تحقیرآمیزی نسبت به خانواده‌ی بیلی دارد. مرگ خانواده‌ی تراورس غم‌انگیز و وحشتناک است؛ خانه‌ی آن‌ها در نتیجه‌ی سهل انگاری دختران خانواده‌ی هارت و بیلی جوان در آتش سوخته و همگی آن‌ها می‌میرند. علت و چگونگی مرگ آن‌ها و آتش‌سوزی خانه پنهان می‌ماند و در نهایت فنیلی خانواده‌ی خود را مجبور به پرده‌برداشتن از این واقعیت هولناک می‌کند. پسران خانواده‌ی بیلی به دلیل اعتیاد و رفتارنامناسب پدرشان توسط مادر ترک شده و مردم شهر با آن‌ها رفتار درستی ندارند. پدر بیلی به دلیل کدورتی که نسبت به خانواده‌ی هارت دارد، با فنیلی لحنی کنایه‌آمیز و همراه با نیش و طعنه دارد.

    آنچه والدین باید بدانند

    در بخش آگاهی والدین درباره‌ کلیت محتوا، داستان و نکات مثبت و منفی آن نوشته‌ایم. همچنین به نکاتی اشاره می‌کنیم که ممکن است برای والدین مهم باشند.

    داستان درباره‌ی دختربچه‌ای است که به خاطر جدایی پدر و مادرش مجبور است تابستان را در کنار خانواده‌ی پدری خود بگذراند. درونمایه‌ی داستان جایگاه خانواده و اهمیت حقیقت است. کتاب برای نوجوانانی که والدینشان در آستانه‌ی جدایی هستند، مفید و تأثیرگذار است. پدر و مادر فنیلی والدینی حمایتگر هستند؛ آن‌ها در نهایت موفق می‌شوند جایگاه خود را به عنوان پدر و مادری پررنگ و مسئولیت‌پذیر که در عین حال جدا از هم زندگی می‌کنند در کنار دخترشان تثبیت کنند. شخصیت‌های داستان خاکستری هستند از این رو برای مخاطب باورپذییرند؛ آن‌ها مثل همه‌ی آدم‌های دیگر اشتباه می‌کنندT می‌ترسند، عصبانی می‌شوند، دروغ می‌گویند و در عین‌حال مثل همه‌ی آدم‌های دیگر مهربانند، پشیمان می‌شوند و سعی در جبران اشتباهات خود دارند. اهمیت و جایگاه خانواده در داستان بسیار پررنگ است. به ویژه معرفی خانواده‌ای گسترده از نقاط مثبت داستان است. تأکید بر چنین مفاهیمی؛ در شرایطی که ارتباط افراد با خانواده‌ی کوچک خود هر روز کم‌رنگ‌تر می‌شود، بسیار پر اهمیت و حتی ضروری است. توانایی برقراری ارتباط، دوستی و در سطحی بالاتر شکل‌گیری اعتماد بین دخترعمه‌ها، از فنیلی و دیگر کودکان داستان شخصیت‌هایی مثبت ارائه می‌دهد که رفتارهای مغرضانه‌ی بزرگترها تأثیر چندانی بر تصمیم‌گیری‌های درست آن‌ ندارد. فنیلی شخصیت شجاعی دارد او با توجه به شنیده‌ها خود، افراد را قضاوت نمی‌کند و ثابت می‌کند که بزرگترها همیشه درست نمی‌گویند. فنیلی با پشتکار و شجاعت خود پرده از حقیقتی که سال‌ها بر خانواده‌ سایه افکنده بر می‌دارد و از سویی دیگر موفق می‌شود با کمک والدین و خانواده‌اش با جدایی پدر و مادرش کنار آمده و دیگر در برابر درمان مقاومت نکند. او یاد می‌گیرد کمک پزشک، مشاور و افراد قابل اعتماد خود را در مواقع ضروری بپذیرد. فنیلی در نهایت در می‌یابد که داشتن خانواده‌ی بزرگی که او را دوست دارند و او نیز دوستشان دارد و پدر و مادری که در هر لحظه در کنارش‌ هستند، نوعی از خوشبختی است.
    خانواده‌ی هارت سالیان طولانی حقیقت آتش سوزی و مرگ خانواده‌ی تراورس که بر اثر بی‌احتیاطی دختران جوان خانواده‌ی هارت و بیلی جوان بوده است، را مخفی کرده و برای کتمان این واقعیت سال‌ها به بیلی که معتاد به الکل است باج می‌دهند. آن‌ها به اشتباه و برای حمایت از خانواده و دختران خود حتی حاضر به طرد تنها پسرشان که دیگر تحمل کتمان حقیقت را ندارد، می‌شوند. مادربزرگ خانواده نگاهی متکبرانه نسبت به بقیه‌ی افراد به ویژه خانواده‌ی بیلی دارد. او و پدربزرگ به اوری در ازای کتمان بیماری مادربزرگ از بقیه‌ی افراد خانواده، قول حمایت تحصیلی در یک کالج خوب را می‌دهند. مطالعه‌ی رمان برای نوجوانان بالای 13 سال پیشنهاد می‌شود.

    چکیده داستان

    والدین فینلی قصد دارند از هم جدا شوند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا فینلی، برای تعطیلات تابستان نزد والدین پدرش به عمارت هارت برود. فیتلی غمگین و تنهاست؛ از این رو به دنیای تخیلاتش پناه می‌برد. او کنجکاو است تا بداند چرا آن‌ها در تمام این مدت با خانواده‌ی پدرش ارتباطی نداشته‌اند. فینلی موفق می‌شود رابطه‌ی دوستانه‌ای با دخترعمه‌ها و پسرعمه‌اش برقرار کند. آن‌ها در طول تابستان اتفاقات مهیج زیادی را با هم پشت سر می‌گذارند. فنیلی در نهایت پرده از رازی که بر خانواده‌ی هارت سایه افکنده و موجب جدایی پدرش از آن‌ها شده‌است، بر می‌دارد.

    کیفیت

    تصویر روی جلد معرفی مناسبی از داستان در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. تصویر عمارت بزرگ هارت که روی تپه واقع شده و دختر بچه‌ای تنها که در فاصله‌ای از عمارت ایستاده را نشان می‌دهد که به‌خوبی تداعی کننده‌ی شخصیت اصلی داستان، «فنیلی» است. رنگ‌های خاموش و جنگلی تاریک منعکس کننده‌ی فضای وهم‌آلود و رازگونه‌ی داستان است. انتخاب کاغذ بالکی علاوه بر کارکرد محیط زیستی، به دلیل پایین بودن گرماژ این نوع از کاغذ با وجود پرتعداد بودن صفحه‌های کتاب، بر وزن کتاب نیافزوده و حمل و نقل و خواندن کتاب را آسان کرده‌است و انتخابی مناسب برای این کتاب است.

    فرصت‌هایی برای گفتگو

    در این بخش موضوعات و سوالاتی را درباره هر محتوا مطرح می‌کنیم که صحبت راجع به آن‌ها می‌تواند برای بچه‌ها و خانواده‌ها مفید باشد و به درک بهتر اثر و موضوعات مطرح شده در آن منجر شود.

    اگر مطمئن باشید، دانستن مسئله‌ای، کسی را که دوست دارید، ناراحت می‌کند. ترجیح می‌دهید حقیقت را بگویید یا با کتمان حقیقت مانع از ناراحتی او می‌شوید؟
    ترجیح می‌دهید، حقیقتی که ناراحت‌تان می‌کند بشنوید یا دروغی که باعث خوشحالی‌تان می‌شود؟
    اگر متوجه شوید که پدر یکی از دوستان صمیمی شما دزد است، رابطه‌ی دوستی خود با او را قطع می‌کنید؟

    مشخصات کتاب

    نویسنده کلر لگرند
    ناشر نشر پیدایش
    تعداد صفحات ۵۲۸
    نام مترجم کیوان عبیدی آشتیانی
    سال انتشار ۲۰۱۶
    سال انتشار در ایران ۱۳۹۸
    عرض کتاب ۱۲
    نوع جلد نرم