
ماجراهای دزد دوچرخه و تغییر متناوب اتفاقات و انتخاب های داستان با دخالت و همراهیهای دختر نویسنده

سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
داستان غول و دوچرخه، داستان پسربچهای است که یک دوچرخه می دزد. نویسنده ی داستان در حین روایت اتفاقات، درباره ی شیوه ی نوشتن داستان و نظرات دخترش درباره ی چگونه اتفاق افتادن ماجراها نیز توضیحاتی می دهد. خود نویسنده و دختر و همسرش وارد داستان می شوند و به پیشبرد اتفاقات آن کمک می کنند. دختر نویسنده در سرنوشت پسرک دزد دوچرخه تاثیر می گذارد و سرنوشت او را تغییر می دهد. دخترک ابتدا کمک میکند تا دزد دستگیر شود، بعد دلش برای دزد میسوزد و سعی میکند او را نجات بدهد. داستان به روایتی ساده مفاهیمی چون قضاوت و عدالت، نسبی بودن اخلاق، بخشش و درک دیگری را به تصویر کشیده است. درسا، دختر نویسنده، پسربچه دزد را درک میکند و او را از مجازات نجات میدهد. درسا و بچه غول هم دوچرخه ندارند و هر دو در قسمتهایی از داستان میل شان به داشتن دوچرخه را ابراز میکنند. قسمتهایی از داستان بنا به سفارش درسا خط میخورد و تغییر میکند، مثل وقتیکه درسا و دزد در جنگل تیر میخورند. تغییر در روال داستان و دیدن همه امکانها و انتخابهایی که در این ماجرا میتواند وجود داشته باشد داستان را مهیجتر میکند و درعینحال قطعیت قضاوت ها و ماجراهای زندگی را زیر سؤال میبرد و به و تاثیرگذاری انسان در روال اتفاقات دنیا معنایی جدید می بخشد.
پدر و مادر درسا در تمامی موقعیتهای ترسناک یا خشن داستان، مثل فرار از سربازها در جنگل، تیراندازیها، تیر خوردن و تهدید به خورده شدن توسط بچه غول، حضور دارند و همین مسئله به احساس امنیت کودک میافزاید. پیشنهاد میشود این کتاب به همراه مربی یا والدین مطالعه شود و درباره مفاهیم آن با کودکان گفتگو شود تا برخی تأثیرات ترس و خشونت داستان که ممکن است برای خوانندگان حساستر پررنگ باشد، تعدیل شود.
چکیده داستان
داستان حاوی چند روایت وابسته به یکدیگر است: اول، روایت نویسندهای که مایل است با کمک دخترش داستانی بنویسد و دوم، داستان شخصیت اول داستان نویسنده، که یک دزد دوچرخه است، و ماجراهایی که از سر میگذراند. دختر نویسنده درسا نام دارد و سعی میکند در روند برخی از اتفاقات داستان تأثیر بگذارد و آنها را عوض کند. در ابتدا دزد یک دوچرخه میدزدد. درسا ناراحت میشود و کاری میکند دزد دوچرخه دستگیر شود. بعد از کار خودش پشیمان میشود و دلش برای دزد که کتکخورده و گریه میکند میسوزد. درسا وارد داستان میشود و به دزد کمک میکند تا از زندان و از دست سربازهایی که به آنها تیراندازی میکنند فرار کند. آنها در جنگل گم میشوند و از خانه بچه غول سر درمیآورند که عاشق دوچرخه است و غول و پدر و مادرش تنها در صورتی درسا و پدر و مادرش را رها میکند که برای بچه غول دوچرخه بخرند. خانوادهی درسا رها میشوند و برای غول و پسرک، که حالا دیگر بهجای دزد سینا صدایش میزنند، دوچرخه تهیه میکنند و همهچیز به خیروخوشی به پایان میرسد.
کیفیت
غول و دوچرخه داستان نسبتاً خلاقانه و درعینحال پیچیدهای را روایت میکند. تصاویر هنرمندانه خلقشدهاند اما بیش از آنکه روایت گر باشند، تزیینیاند. سبک انتزاعی تصاویر و تکنیک و اجرای آن، فضایی نو و متفاوت را پیش روی مخاطب قرار میدهند. فضایی که در آن سعی شده است تا با کمترین عناصر بصری و با طراحیهای ساده و گرافیکی، مفاهیم مطرحشده در داستان به تصویر درآیند. در این زمینه و برای جلوگیری از تکراری شدن تصاویر، از ترکیببندی زوایای دید متنوع و بافتهای مختلف استفاده شده است. اما از طرف دیگر، در این سبک و شیوه به دلیل شخصیتپردازیهای ساده، چهرههای تکراری و بدون احساس، فضاسازیهای انتزاعی و رنگهای محدود، ارتباط مخاطب کودک با تصاویر کمتر شده و از باورپذیری آنها کاسته میشود.
کتاب به لحاظ ساخت و کیفیت ظاهری جذاب و مناسب است.
فرصتهایی برای گفتگو
– اگر شما بهجای درسا بودید، وقتی دزدی پسرک را میدیدید، چه برخوردی میکردید؟
– به نظر شما چرا پسرک میخواست دوچرخه را بدزد؟ چرا پسرک تصمیم گرفت پیش بچه غول باقی بماند؟
– فکر میکنید نقاشیها و نوشتههای روی دیوار بچه غول چه چیزهایی را درباره شخصیت او به ما نشان میدهد؟