
برگزاری جشن 50 سالگی مدرسه با حضور خانم الامنتری، قطع برق و گمشدن خانم منتری، تلاش بچهها در پیدا کردن او، گیر افتادن بچهها و نجات آنها با کمک خودشان
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این کتاب یکی از جلدهای مجموعهی «مدرسهی پرماجرا» است. داستان دربارهی پسری به نام ای.جی. از دانشآموزان مدرسه الامنتری است که در جریان تدارک جشن 50 سالگی مدرسه به همراه دوستانش درگیر اتفاقاتی میشود. آنها برای نجات خانم الامنتری در یک غار زیرزمینی گیر میافتند و در آخر با کمک هم نجات پیدا میکنند. داستان لحن طنزآمیز دارد و پر از شیطنتهای کلامی و بازیگوشیهای شاگردان مدرسه است که برای مخاطب این سنین جذاب است. طنز موقعیتها و هیجان اتفاقات مدرسه و روابط کودکان در این فضای اجتماعی از موارد جهان کودکی داستان است.
داستان حاوی نکاتی دربارهی برتری جنسیت مرد نسبت به زن است و شخصیت اصلی که پسر است، نگاهی برتریطلبانه نسبت به دخترها دارد. علاوه بر آن کتاب مشکلات ویراستاری دارد مثل استفاده از عبارت «فرار رفتن» بهجای «فرار کردن». داستان برای 7 تا 12 سال منتشرشده و برای بالای 7 سال قابلاستفاده است.
چکیده داستان
دستگاه قهوه ساز مدرسه از کار میافتد و معلمها آشفته و گیج میشوند. آقای تعمیرکار قهوه ساز را تعمیر میکند و همهچیز به حالت عادی برمیگردد. بعدازآن همه به سالن چندمنظوره میروند و آقای مدیر اعلام میکند که جشن 50 سالگی مدرسهٔ الامنتری را بهزودی برگزار میکنند و اتفاقاً خانم الامنتری از معلمهای قدیمی مدرسه هم در روز جشن حضور خواهد داشت و به همین دلیل مدرسه باید در تمیزترین حالت ممکن باشد. بچهها شروع به تمیزکاری مدرسه میکنند و ای. جی. با تمیز کردن کامپیوتر، آن را از کار میاندازد. آقای هریسون برای تعمیر آن دستبهکار میشود. شخصیت و هویت آقای هریسون برای بچهها رازآلود است و آنها در مورد هویت او خیالبافی میکنند. جشن شروع میشود و بچهها به سالن میروند. خبرنگار تلویزیون با ای. جی. و دوستش در مورد مدرسه مصاحبه میکنند و آنها دربارهی نفرتشان از مدرسه و معلمهای دیوانهی مدرسه صحبت میکنند. وقتی خانم منتری میخواهد شمعهای روی کیک را فوت کند، برق قطع میشود. خانم منتری در تاریکی گم میشود و آقای هریسون به همراه چند دانشآموز داوطلب با تکهای کیک و شمع به زیرزمین میروند تا او را پیدا کنند. خانم منتری داخل سوراخی افتاده که یک سنجاب آن را حفر کرده. ای. جی. و دو دوستش که جثهٔ کوچکی دارند به داخل سوراخ میروند ولی یکمرتبه سقف فرومیریزد و آنها خودشان را داخل یک غار میبینند. «ای. جی.» و آندرا که در حالت عادی باهم خوب نیستند در داخل غار فرصتی پیدا میکنند که باهم مهربانتر باشند. بچهها با کمک آقای هریسون نجات پیدا میکنند و میفهمند که خانم منتری زودتر از سوراخ غار بیرون آمده، بسیار عصبانی است و قصد دارد از مدرسه شکایت کند.
کیفیت
تصاویر پویای این کتاب همچون داستانش، درونمایهی طنز دارند. با توجه به مصور بودن کتاب و حجم بالای اتفاقات موجود در داستان، تصاویر بازتابدهندهی تمامی رخدادها نیستند اما تصویرگر سعی بر آن داشته تا گزینشی درست از لحظههای مهم داستان داشتهباشد و حس لحظههای پرهیجان داستان را به مخاطب خود انتقال دهد.
شخصیتها ملموس و باورپذیرند، هرچند ایرادهای طراحی در آنها کمابیش به چشم میخورد. تغییر فرمها در تمامی تصاویر و حتی در دیگر کتابهای این مجموعه یکسان صورت گرفته و یکدستی در ظاهر شخصیتها بهدرستی حفظ شده است. کنشها بهدرستی نشان دادهشده و شکل ظاهری شخصیتها نیز کاملاً با خصوصیات معرفیشده در متن مطابقت دارند.
تکنیک سیاهوسفید تصویرگر لطمهای به تصاویر وارد نکردهاست. تصویرگر سعی کرده با استفاده از ارزش خطی و تنالیتههای مختلف، عمق و پرسپکتیو صحیح را در تصاویر نشان دهد.
فضاسازیها ساده و متناسب با داستان ترسیمشدهاند؛ اما زوایای دید محدود و ثابت هستند. گرافیک کتاب ساده است و اسامی و نوشتهها نیز ترجمهشده و در جای صحیح خود بدون صدمه زدن به تصاویر آورده شدهاند. طرح روی جلد کتاب رنگی است و کتاب را در نگاه اول برای مخاطب جذاب میکند.
فرصتهایی برای گفتگو
– نظر شما دربارهی مدرسهی الامنتری چیست؟
– نظر شما دربارهی فضای مدرسه و معلمهای خودتان چیست؟
– آیا تابهحال اتفاق مهمی در مدرسهتان افتاده است که شما هم درگیر آن شده باشید؟