
مریضشدن معلم، آمدن معلم جایگزین، تدریس همراه با شعبدهبازی و خشونت و یادگیری بهتر بچهها

سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
داستان دربارهی یک روز در مدرسهی الامنتری است. معلمی مریض میشود و معلم جایگزین با روشهای شعبدهبازی به بچهها درس میدهد. داستان حاوی رفتارهای شگفتانگیز و ترسناک از طرف معلم شعبدهباز است و رویدادها و درگیریهای رایج در مدرسه را با لحن طنزآمیز بیان میکند. تجربیات کودکان در مدرسه و با معلمها از عناصر جهان کودکی است. روزهای تعطیل، غایب شدن معلم و به طور کلی خارج شدن از نظم معمول موسسات آموزشی برای کودکان جذابیت دارد و طنز داستان از همینجا آغاز میشود.
از طرف دیگر شعبدهبازیهای معلم جایگزین کمکم خشونتآمیز میشود، مثلا بچهای را در جعبه میگذارد و اره میکند. راوی داستان سه بار در حین شیطنت توسط مدیر مدرسه تذکر میگیرد و تهدید به اخراج از مدرسه میشود. در آخر داستان معلم اصلی به دلیل تعجب از سطح بالای یادگیری بچهها در روزی که غایب بوده، خودش را از پنجره بیرون میاندازد. کتاب برای 7 تا 12 سال منتشر شده است اما به دلیل موارد خشونتآمیز برای مخاطبین بالای 1۱ سال مناسبتر است.
چکیده داستان
یک روز که آقای گرانیت مریض است، پیشنهاد میدهم که برود خانه و استراحت کند چون در آن صورت ما هم راحت میشویم، ولی او قبول نمیکند تا اینکه از بلندگو اعلام میکنند برای جلسهی مهمی به سالن برویم. آقای مدیر اعلام میکند اگر یکمرتبهی دیگر رفتار نادرستی از هرکدام از بچهها ببیند فوراً اخراج میشود. در راه برگشت به کلاس، خانم بهداشت به من میگوید آقای گرانیت سرما خورده و به خانه رفته و از من میخواهد به بقیه خبر دهم. من هم آرام به «نیل» میگویم آقای گرانیت آنفلوانزا گرفته و به خانه رفته. نیل هم به بقیهی بچهها میگوید آقای گرانیت آلزایمر گرفته و نفر آخر با سروصدا و زاری میگوید آقای گرانیت دارد میمیرد. آقای کلاتز که سروصدا را میشنود چشمغرهای به من میرود. به کلاس برمیگردیم و معلم جایگزین ما که یک خانم دلقک است و با سهچرخه به کلاس آمده، برایمان شعبدهبازی میکند و درحالیکه ما به خاطر اینکه از درس خبری نیست غرق خوشحالی شدهایم میگوید کتاب ریاضیمان را بازکنیم و ضرب یازده را انجام دهیم. من وسط درس طبق قرار قبلی با بچهها کتابهایم را به زمین میاندازم. همان موقع آقای کلاتز وارد میشود و تذکر دوم را به من میدهد. زنگ بعد، جعبهی چوبی بزرگی در کلاس میبینیم و دوشیزه کرافت (معلم جایگزین) میخواهد در یک عملیات شعبدهبازی یکی از بچهها را با اره نصف کند. آندرا برای این کار انتخاب میشود و درحالیکه گریه و زاری میکند داخل جعبه میرود و دوشیزه کرافت شروع به بریدن میکند و وسط کار مرا وادار میکند که بقیهی کار را انجام دهم. همان موقع آقای کلاتز وارد میشود و برای بار سوم من را در حال انجام یک کار نادرست میبیند و فریاد میزند که تو اخراجی. دوشیزه کرافت انگشتانش را باز میکند و آقای کلاتز را غیب میکند. صبح روز بعد آقای گرانیت به کلاس میآید و وقتی میبیند درس را بلدیم خودش را از پنجره بیرون میاندازد.
کیفیت
تصاویر پویای این کتاب همچون داستانش، درونمایهی طنز دارند. با توجه به مصور بودن کتاب و حجم بالای اتفاقات موجود در داستان، تصاویر بازتابدهندهی تمامی رخدادها نیستند اما تصویرگر سعی بر آن داشته تا گزینشی درست از لحظههای مهم داستان داشتهباشد و حس لحظههای پرهیجان داستان را به مخاطب خود انتقال دهد.
شخصیتها ملموس و باورپذیرند، هرچند ایرادهای طراحی در آنها کمابیش به چشم میخورد. تغییر فرمها در تمامی تصاویر و حتی در دیگر کتابهای این مجموعه یکسان صورت گرفته و یکدستی در ظاهر شخصیتها بهدرستی حفظ شده است. کنشها بهدرستی نشان دادهشده و شکل ظاهری شخصیتها نیز کاملاً با خصوصیات معرفیشده در متن مطابقت دارند.
تکنیک سیاهوسفید تصویرگر لطمهای به تصاویر وارد نکردهاست. تصویرگر سعی کرده با استفاده از ارزش خطی و تنالیتههای مختلف، عمق و پرسپکتیو صحیح را در تصاویر نشان دهد.
فضاسازیها ساده و متناسب با داستان ترسیمشدهاند؛ اما زوایای دید محدود و ثابت هستند. گرافیک کتاب ساده است و اسامی و نوشتهها نیز ترجمهشده و در جای صحیح خود بدون صدمه زدن به تصاویر آورده شدهاند. طرح روی جلد کتاب رنگی است و کتاب را در نگاه اول برای مخاطب جذاب میکند.
فرصتهایی برای گفتگو
– به نظر شما درس خواندن همراه با تفریح و بازی امکانپذیر است؟ شما چه روشی را ترجیح میدهید؟
– به نظر شما شعبدهبازها چطور این توانایی را به دست آوردهاند؟ آیا همه میتوانند این کارها را یاد بگیرند؟