مجموعهی ۹ جلدی «ماجراهای من و داداشم» داستانهایی از ارتباط دختری به نام گودون با برادر کوچکتر اوست. راوی قصهها، خواهر بزرگتر یا همان گودون است. روایتگری آمیخته با طنز گودون بهعنوان یک کودک میتواند زمینهای برای همذاتپنداری کودکان باشد. در این داستان گودون تصمیم دارد به برادر کوچکترش کلمات و اعداد را آموزش بدهد. گودون یک شخصیت کنشگر و پویا است و مشاهدات خود را بهخوبی توصیف میکند. تمام کتابها با معرفی گودون از خودش شروع میشود سپس در این داستان توصیفی از خانه و مادرش، پس از به دنیا آمدن گاستون میدهد؛ همهچیز متأثر از حضور گاستون است. گودون به مادرش اعتراض میکند اما موردتوجه قرار نمیگیرد. سپس تصمیم میگیرد به گاستون آموزش بدهد. کارهای مختلفی را امتحان میکند اما گاستون هنوز خیلی کوچک است و چیزی یاد نمیگیرد. نهایتاً در راه عملیکردن ایدهاش با دردسرهایی مواجه میشود و مادر او را برای مشکلاتی که پیش آمده سرزنش میکند. بهواسطهی سرزنش مادر از برادرش دلخور میشود. در انتهای روز وقتی گودون و برادر کوچکش تنها هستند، گاستون با شیرینکاریهایش حسابی گودون را میخنداند و روز بهخوبی به پایان میرسد. مادر نقش منفعلی در داستان دارد و گودون توجه کافی از او دریافت نمیکند. در قسمتی از داستان گودون برای آرامکردن گاستون و بهعنوان زنگ تفریح، بدون اطلاع مادر، گاستون را درحالیکه باران میبرد از خانه بیرون میبرد و دور خانه میچرخاند.
این داستان دربارهی دختری به نام گودون است که بهتازگی صاحب یک برادر کوچکتر شده است. گودون تصمیم میگیرد بهجای قربان صدقه رفتن برادر کوچکتر به او چیزهایی بیاموزد و در یک موقعیت مناسب شروع به آموزش گاستون میکند. تعدادی وسیله میآورد و از گاستون میخواهد که اسم وسایل را تکرار کند. اما گاستون که هنوز خیلی کوچک است به حرفهای گودون توجهی نمیکند. گودون با استفاده از یک جعبه دید گاستون را محدود میکند و با دوربین گوشهای او را معاینه میکند اما به نتیجه نمیرسد. بعد عصبانی میشود و سر گاستون داد میزند. گاستون بغض میکند. گودون تصمیم میگیرد برای زنگ تفریح گاستون را بیرون ببرد. چون بیرون باران میآید گودون لباسهای زیادی تن گاستون میکند و او را توی کالسکه میگذارد و بیستوهفت بار دور محوطهی خانه میچرخاند. وقتی به خانه برمیگردند گودون آموزش حساب را شروع میکند و میخواهد که با شیشههای مربا به گاستون شمردن را آموزش دهد. گاستون شیشههای مربا را روی زمین میاندازد، شیشهها میشکنند و گاستون شروع به گریه میکند. مادر که صدای گریهی گاستون را میشنود به آشپزخانه میآید و بعد از تذکر به گودون، گاستون را با خود میبرد. گودون میرنجد. شب، بعدازاینکه گاستون شیرش را میخورد کلی گودون را میخنداند و گودون هم رنجش خودش را فراموش میکند و تصمیم میگیرد که از فردا دوباره آموزش گاستون را شروع کند.
در این کتاب با تصاویری کارتونی، شاد و پر جنبوجوش مواجه هستیم که هم گام با داستان پیش میروند و بدون کموکاست و یا البته خلاقیت مضاعف و ویژهای، توصیفات داستان را عیناً به تصویر میکشند. در برخی فریمها، در تصویر با موقعیتی روبهرو میشویم که به شکلی خلاقانه تکمیلکنندهی متن است و اطلاعاتی فراتر از متن را به مخاطب منتقل میکند. سبک و اجرای تصاویر شیرین و دوستداشتنی است و با مخاطب ارتباط برقرار میکند. خطوط سریع و نرم و همینطور رنگهای شاد و متنوع، تصاویر را جذاب کردهاند. به جزییات فضاهای داخلی خانه و فضاهای خارجی مانند فروشگاه، توجه شده است. شخصیتپردازیها ساده و تا حدودی کلیشهایاند ولی درعینحال برای مخاطب خردسال واقعی و باورپذیرند. حرکت و کنشهای عاطفی نیز در بدن و چهرهی شخصیتها بخصوص شخصیت اصلی کتاب(دختر کوچولو) بهخوبی دیده میشود. چیدمان متن، صفحهآرایی و گرافیک کتاب ساده است و طراحی ویژهای ندارد.
- شما تابهحال تجربه کردهاید که به خواهر و برادر یا بچهی کوچکتر دیگری چیزهایی یاد داده باشید؟ - چیزی هست که دوست داشته باشید از خواهر و برادر بزرگتر یا بچهی بزرگتر دیگری که میشناسید یاد بگیرید؟ - فکر میکنید مادر گودون چطور میتوانست به او کمک کند؟ - تغییراتی که در خانهتان بعد از تولد خواهر و یا برادر کوچکتر اتفاق افتاده است را توصیف کنید.