داستان من نمیتونم، من نمیتونم دربارهی کودکی است که احساس میکند کارها را آنطور که باید نمیتواند انجام دهد. جمله "ولی من نمیتوانم" را بسیاری از کودکان در دورهای از سالهای ابتدایی رشدشان استفاده میکنند. آنها مشاهده میکنند که نمیتوانند مثل والدینشان با مهارت و سرعت کارها را انجام دهند و فکر میکنند که توانایی انجام کارها را ندارند. برنا به همین مسئله دچار شده و مادرش که سعی میکند سر او را با بازیها و نقاشی کردن گرم کند دائم با جمله ولی من نمیتوانم او مواجه میشود؛ اما خالهاش سعی میکند جذابیتهای کارهایی که کودک انجام داده را به او یادآوری کند که همین حال برنا را بهتر میکند. این کتاب برای کودکان پیش از سالهای دبستان و با همراهی والدین یا مربیان مناسب است. تصاویر این کتاب بر اساس معیارهای بررسی شده؛ به لحاظ بصری و زیباییشناسی در جایگاه ضعیفی قرار دارند و به همین دلیل به عنوان کتابی ۴ ستاره معرفی می شود.
برنا فکر میکند نمیتواند مکعبها را خوب رویهم بچیند، نقاشیاش زیبا نیست و توپها را خوب توی سطل نمیاندازد. تلاشهای مادرش بیفایده است اما خالهاش میتواند کمک کند تا برنا نقاط مثبت و توانمندیهایش را ببیند.
در تصاویر کتاب که همگام با متن پیش میروند، تمرکز اصلی بر شخصیتپردازی است. داستان در محل زندگی برنا میگذرد و فضای تصاویر با تغییرات اندکی، یکسان طراحیشده است. شخصیتپردازی برنا و کنشهایش، انتخاب رنگ قرمز و شیوهی اجرای تکنیک بهگونهای است که احساس اضطراب را به مخاطب منتقل میکنند. این احساس، در تضاد رنگی شدید بین کودک و مادر تشدید میشود. در طراحی و تناسبات بدن برنا، بخصوص اندازهی دستها هم اشکالاتی دیده میشود. اما درمجموع تصویرگر باوجود تکراری بودن المان های بصری، با ایجاد ترکیببندیها و زوایای دید متنوع، توانسته است جذابیت لازم را در تصاویر ایجاد کند.
- آیا تا به حال پیش آمده شما هم مثل برنا احساس ناتوانی در انجام کارها را داشته باشید؟ - وقتی فکر می کنید کاری را خوب بلد نیستید چهکار می کنید؟ - به نظر شما کدام مهمتر است: عالی انجام دادن یک کار یا لذت بردن از انجام یک کار؟