داستان دربارهی گوزنی جوان است که روزی در دشت تیر میخورد و شکار میشود و علیرغم اینکه دختری گوزن را نجات میدهد و سعی میکند درمانش کند، گوزن میمیرد. این داستان از زبان گوزن نوشتهشده است و دربارهی آسیب زدن به حیوانات و دردناک و غمانگیز بودن حذف هر حیوان از کرهی زمین است. داستان به موضوع شکار اشاره میکند و میتواند توجه کودکان مخاطبش را به احساسات و عواطف حیوانات جلب کند. از دیگر نکات آموزشی داستان زندگی گروهی حیوانی مانند گوزن است و اینکه آنها نیز مانند خانواده زندگی میکنند و از طریق خصوصیات فیزیکی خاصشان در طبیعت از خود مراقبت میکنند. در این داستان به شکل غیرمستقیم به مسئلهی خطرناک بودن انسانها برای بقای حیوانات وحشی نیز میپردازد. انسان بدون ابزار در طبیعت هیچ امکان مبارزه و دفاعی ندارد و از همهی حیوانات کمقدرتتر است. اما انسان با ابزار و اسلحه امکان نابرابر شکار را برای خود بهوجود میآورد و حق زندگی را از دیگر حیوانات میگیرد. این داستان میتواند توجه کودکان را به موضوع دوستی با حیوانات و آسیب نزدن به آنها جلب کند. این داستان شروع مناسبی برای درسها محیطزیستی و حفاظت از حیات وحش است. کودکان میتوانند دربارهی گونههای جانوری منقرض شده یا در معرض نابودی بیشتر بیاموزند و دربارهی روشهای محافظت و محافظت مشارکتی از طبیعت و حیات وحش گفتگو کنند. در این داستان گوزن جوان میمیرد و میگوید که دختر پادشاه من را نجات داد و به زخمهایم مرهم گذاشت اما من خوب نشدم و مُردم و فضای داستان به همین واسطه بهشدت غمانگیز میشود. گوزن مُرده به دلتنگی برای اعضاء خانوادهاش و دوستانش اشاره میکند و در کل حال و هوای داستان از نیمه تا پایان دردناک و غمانگیز است، ازاینرو این داستان ممکن است برای برخی کودکان حساستر گروه سنی پیشنهادی تا حدودی آزاردهنده باشد و عواطفشان را جریحهدار کند. همچنین شکار حیوانات به این شکل از عهدهی کودکان برنمیآید و کاری بزرگسالانه است، ازاینجهت در جهان کودکی و نوجوانی و مسائل آنها جایگاهی پررنگی ندارد.
این داستان از زبان گوزنی نوشتهشده است که با خانواده و دوستانش به شکل گروهی زندگی میکنند و در مقابل شکارچیها از شاخهای تیزشان استفاده میکنند. گوزن میگوید که با انسانهای شکارچی نمیتوانند مبارزه کنند. روزی پادشاه و همراهانش به دشت میآیند و میخواهند گوزنها را شکار کنند. تیری به گوزن داستان میخورد و هرچه میدود نمیتواند به خانواده و دوستانش برسد. گوزن میبیند که ناگهان پادشاه نیز تیرخورده و به زمین افتاده است و افسار اسب پادشاه نیز به درختی گیرکرده است. گوزن بااینکه خودش زخمی است به سراغ پادشاه و اسبش میرود و آنها را نجات میدهد. دختر پادشاه گوزن را به قصر میبرد و به زخمهایش مرهم میگذارد، اما گوزن خوب نمیشود و میمیرد. گوزن مرده دلش برای خانواده و دوستانش خیلی تنگ میشود.
زبان تصویر همانند متن کتاب لطیف و خاطرهوار است و اتفاقات محوری داستان را خلاقانه بهتصویرکشیده است. طراحیها انتزاعی و زیبا هستند، ترکیببندی خوبی در صفحه دارند و درمجموع از غنای بصری برخوردارند. تکنیک تصویرها ترکیبی از کلاژ با کاغذ رنگی، مدادکنته و چاپدستی است و بامهارت اجراشدهاست. عناصر تشکیلدهنده تصویر، از زیادهگویی پرهیز داشته و معنادار و هدفمند هستند. تصاویر با کدها و نشانههای تاریخدار و برشهای کاغذ، حس و حال آثار کهن را دارند و اینطور بهنظرمیرسد که خاطرات گوزن را در آلبوم قدیمیاش ورق میزنیم. رنگ زمینه از رنگهای گرم مانند خاکی و نارنجی شکل گرفته و با طوسی، مشکی و قرمز ترکیبشده و تضاد رنگی کویر را به خاطر میآورد. رنگ قرمز در فضاسازی، پوششها و آرایش، هدفمند بهکار رفتهاست. فضاسازیها، محیط طبیعی نیمه بیابانی را نشان میدهند که مکان زیستی گوزنهاست. ترکیببندی تصاویر خلاقانه و پویاست. در شخصیتپردازی انسانی، ظرافت فیگورهای تصویر شده، بیننده را به یاد فضای نقاشی ایرانی و مینیاتورها میاندازد. پوشش و چهرههای قدیمی، متأثر از دورههایی است که شکار در میان پادشاهان رواج داشته است و با زمان وقوع داستان هماهنگی دارد. شخصیتپردازی گوزنها و اسبها از ظرافت و زیبایی چشمنوازی برخوردارند. چهرهها و چشمهای آنها طبیعی و پراحساس هستند. شخصیتها بهخوبی کنشهای متن را نمایش میدهند.
- اگر در خیابان ببینی که کسی سگ یا گربه یا حیوان اهلی دیگری را آزار میدهد به او چه میگویی؟ - آیا تابهحال حیوانات وحشی را در زیستگاه طبیعیشان دیدهاید؟ چه احساسی داشتید؟ - شما برای محافظت از حیات وحش چه پیشنهادها و راهکارهایی دارید؟