داستان دربارهی مرد دورهگرد آوازخوانی است که با یک زنجره به گفتگو نشسته است. مرد و زنجره از دلایلشان برای آواز خواندن صحبت میکنند و شباهتهای بسیاری بین دلایلشان پیدا میکنند. مرد آوازخوان و زنجره هر دو در شرایط خاصی دوست دارند آواز بخوانند: وقتی گرسنه هستند، وقتی به مهمانی میروند، وقتی ناراحت یا خوشحال هستند، وقتی با دوستانشان هستند، وقتی عصبانی میشوند، وقتی خسته میشوند و وقتی کسی را دوست دارند. ابراز احساسات مختلف زنجره و مرد دورهگرد آوازخوان از طریق هنر موسیقی از موارد مهم داستان است؛ هردوی آنها در مواجهه با احساسات و عواطفشان به هنر پناه میبرند و از طریق موسیقی خود را ابراز میکنند. مورد دیگر قابلتوجه در مفاهیم این داستان دوستی است. دوستی مرد و زنجره بر اساس علایق و احساسات مشترکشان است و هردوی آنها در شبهای تنهایی و غم بدون اینکه بدانند حال یکدیگر را بهتر میکنند. مرد آوازخوان و زنجره هر دو از احساسات و عواطفی صحبت میکنند که برای کودک آشناست. احساس گرسنگی یا خستگی، خشم یا غم، شادی و حضور در کنار دوستان و ... همگی ازجمله مواردی است که کودک آن را تجربه کرده و با شیوه خود به آنها پاسخ داده است. در این کتاب کودک مشاهده میکند که میتوان از زیبایی هنر به احساسات و نیازهای خود پاسخ داد. داستان از "من" کودک فراتر میرود و در انتها با نشان دادن تأثیر موسیقی زنجره و مرد آوازخوان بر روی یکدیگر، هنر را بهعنوان واکنشی به دنیای اطراف و امری تأثیرگذار بر روی اطرافیان معرفی میکند. این داستان برای کودکان دیگر گروههای سنی نیز قابلاستفاده است.
گفتگوی مرد دورهگرد آوازخوان با زنجره: زنجره و مرد آوازخوان دربارهی اینکه چه وقتهایی دوست دارند آواز بخوانند گفتگو میکنند، شباهتهایشان را مییابند و دوستیشان را استحکام میبخشند. هر دو شخصیت آوازخوان این داستان، وقتی گرسنه هستند، وقتی ناراحت یا خوشحال هستند، وقتی در کنار دوستانشان باشند، وقتی عصبانی یا خسته میشوند آواز میخوانند. زنجره و مرد آوازخوان بهترین آوازهایشان را وقتی کسی را دوست دارند میخوانند. اما وقتی کسی را دوست دارند و درعینحال تنها هم هستند در سکوت مینشینند و به آواز دیگری گوش میدهند؛ زنجره به آواز مرد آوازخوان و مرد دورهگرد به صدای آواز زنجره.
متن کتاب شاعرانه و لطیف است. تصاویر همراستای متن پیش میروند و گاهی به جزییاتی فراتر از متن نیز میپردازند و تخیل موجود در متن را گسترش میدهند. تصاویر اجرای پرقدرتی دارند اما ویژگیهایی در آنها دیده میشود که از لطافت و شاعرانگیشان میکاهد. تکنیک اجرایی، رنگهای تیره و شخصیتپردازیها بهگونهای است که درمجموع فضایی سنگین را بر تصاویر حاکم کرده است. تنهایی را بهخوبی میتوان در برخی تصاویر احساس کرد اما این فضا با حالوهوای بخشهای شاد و پرامید انتهایی متن همخوانی زیادی ندارند. شخصیتپردازی و طراحی چهرهها نیز چندان دوستداشتنی و ملموس به نظر نمیرسند. به فضاسازی و جزییات آن توجه شده است و تغییر زاویه دید و تنوع ترکیببندیها، تصاویر را از حالت یکنواخت خارج کرده است. گرافیک و صفحهآرایی کتاب خوب است.
- شما برای هرکدام از احساساتتان، ازجمله خستگی، غم، گرسنگی، شادی، محبت، ترس و ... چه واکنشهایی نشان میدهید؟ - معمولاً موسیقی چه تأثیراتی روی شما میگذارد و در چه مواردی از آن استفاده میکنید؟ - به نظر شما هنرهایی مثل نقاشی، موسیقی، اجرای نمایش، مجسمهسازی چه تأثیراتی روی زندگی انسان دارند؟ - به نظر شما چرا زنجره و مرد آوازخوان چه دلایلی برای دوستی عمیقشان داشتند؟