مجموعهی ۹ جلدی «ماجراهای من و داداشم» داستانهایی از ارتباط دختری به نام گودون با برادر کوچکتر اوست. راوی قصهها، خواهر بزرگتر یا همان گودون است. روایتگری آمیخته با طنز گودون بهعنوان یک کودک میتواند به همذاتپنداری کودکان کمک کند و برای بزرگسالان الهامبخش باشد. در این کتاب گودون از مادرش خبر تولد یک فرزند جدید را میشنود. گودون از شنیدن این خبر ناراحت میشود و تلاش میکند پدر و مادرش را منصرف کند اما دیگر دیر شده و برادر کوچولو متولد میشود. با تولد گاستون، گودون لذت داشتن یک داداش کوچولو را تجربه میکند و از او خوشش میآید. تمام کتابها با معرفی گودون از خودش شروع میشود. در هر معرفی گودون توصیفی از خود، علایق و خانوادهاش میدهد. تصاویر کتاب زیبا و ساده هستند اما توصیفات گودون از همان تصاویر، مفصل و با توجه به جزییات است. در تصاویر هفت صفحهی پایانی این کتاب که برادر کوچکتر به دنیا آمدهاست، گودون و گاستون تنها هستند و پدر و مادر در تصاویر کتاب حضور ندارند و میتواند تداعیکنندهی ورود گودون به یک دنیای جدید باشد که در آن شکلگیری یک ارتباط تازه را تجربه میکند. مسائلی که پیرامون تولد یک خواهر یا برادر جدید اتفاق میافتد از مسائل آشنا و متداول خانوادههاست. میتوان از فرصت همراهشدن با دنیای گودون بهره برد و در یک گفتگوی سازنده فرصتی فراهم کرد که کودک مخاطب کتاب هم بتواند در مورد دنیای خود و ارتباطاتی که دارد صحبت کند. در این سنین کودکان در حال گسترش ارتباطات از خانواده به دوستان هستند اما برای آنها مرجع اصلی خانواده است. در این داستان هم گودون اگرچه در مورد تولد بچهی تازه با دوستان خود در مهدکودک صحبت میکند اما درنهایت تعارضات خود را در محیط خانواده ابراز و حلوفصل میکند.
داستان دربارهی دختری به نام گودون است که متوجه شکم مادرش میشود که بزرگ شده است. مادر به او توضیح میدهد که بهزودی یک بچه به دنیا میآورد. گودون از شنیدن این اتفاق احساس خوبی ندارد و توی مهدکودک در این مورد با دوستهایش صحبت میکند. بچههای مهدکودک از تجربیات بد خود در مورد خواهر و برادرهای کوچکترشان میگویند و گودون بیشتر نگران میشود. گودون در این مورد با پدر و مادرش گفتگو میکند اما از حرفهای آنها قانع نمیشود. تصمیم میگیرد کارهایی بکند که به پدر و مادرش بفهماند خودش هم میتواند نقش یک نینی کوچولو را بازی کند و آنها باوجود او نیاز به بچهی دیگری ندارند. اما بههرحال موعد مقرر فرامیرسد و مامان برای به دنیا آوردن نینی به بیمارستان میرود. در همین فاصله گودون و بابا اتاق بچهی جدید را آماده میکنند. وقتی مامان و داداش کوچولو به خانه میآیند، گودون در اولین برخورد از اسم داداش کوچولو که هماهنگ با اسم خودش است خوشش میآید. شیردادن و مراقبتکردن از او را تجربه میکند و یاد میگیرد او را بخنداند. بهاینترتیب متوجه میشود آن چیزی که در مورد آمدن یک بچهی تازه فکر میکرد درست نبوده و داداش کوچولوی او دوستداشتنی است.
در این کتاب همانند دیگر جلدهای این مجموعه با تصاویری کارتونی، شاد و پرجنبوجوش مواجه هستیم که هم گام با داستان پیش میروند و بدون کموکاست و یا خلاقیت مضاعف و ویژهای، توصیفات داستان را عیناً به تصویر میکشند. سبک و اجرای تصاویر شیرین و دوستداشتنی است و با مخاطب ارتباط برقرار میکنند. خطوط سریع و نرم و همینطور رنگهای شاد و متنوع، تصاویر را جذاب کردهاند. به جزییات فضاهای داخلی خانه اعم از اتاقها، آشپزخانه و ... توجه شده است. شخصیتپردازیها ساده و تا حدودی کلیشهایاند و ضعفهایی نیز در طراحی اندامها دارند، ولی درعینحال برای مخاطب خردسال واقعی و باورپذیرند. حرکت و کنشهای عاطفی نیز در بدن و چهرهی شخصیتها بخصوص شخصیت اصلی کتاب(دختر کوچولو) بهخوبی دیده میشود و مخاطب را با احساسات او همراه میکند. چیدمان متن، صفحهآرایی و گرافیک کتاب ساده است و طراحی ویژهای ندارد.
- فکر میکنید گودون از شنیدن این خبر که «مامان بهزودی یک نینی به دنیا میآورد» چه احساسی داشت؟ - اگر شما بهجای دوستان گودون توی مهدکودک بودید، داشتن یک خواهر یا برادر کوچولوی تازه را چطور توصیف میکردید؟ - فکر میکنید گودون چرا از عروسکی که مامان برایش خریده بود خوشش نیامد؟