اسنوپی به خانه برگرد!

(Snoopy Come Home)
thumbnail
۷ سال به بالا
۵ تا ۷ با همراهی والدین
در رامون، ستاره‌های یک محتوا با توجه به تحلیل کلی سنجه‌ها و نظر بررس و با هدف نشان دادن میزان هم‌راستایی آن اثر با نیازهای رشدی و تحولی گروه سنی موردنظر، ارزیابی می‌شود. با نحوه نوشتن بررسی در رامون آشنا شوید

فیلمی انیمیشنی و ماجراجویانه درباره‌ی مواجهه‌ی یک سگ با جامعه و گروهی از کودکان و تلاش صاحبش برای بازگرداندن او به خانه، همراه با تجربه‌ی دوستی و همدلی

سال: 1972
    بررس فیلم: زهرا درایتی

    سنجه‌ها

    این بخش، مجموعه ای از سنجه‌های مثبت و منفی است که در هر محتوا بررسی می‌شوند، تعداد بولت‌ها نشانگر کمیت آن سنجه است. با کلیک روی هر سنجه می‌توانید توضیحات مربوط به آن را بخوانید.
اطلاعات بیشتر درباره سنجه‌ها را در لینک زیر ببنیید: هر سنجه نمایانگر چیست؟
    چارلی دوستان زیادی دارد که با او در مواقع بحرانی همدلی می‌کنند و همراه او هستند، اما گاهی از سمت دوستانش به خاطر نگاه امیدوارانه‌ای که به زندگی دارد، تحقیر می‌شود و گاهی هم دوستانش بابت کارهایی که انجام می‌دهد به او احساس گناه می‌دهند. چارلی این الگو را با اسنوپی تکرار می‌کند و به او به خاطر مستقل بودن و قدردان نبودنش، احساس گناه می‌دهد. اما در نهایت، اسنوپی را همان‌گونه که هست می‌پذیرد و به تصمیماتش احترام می‌گذارد. اسنوپی علاقه‌ی زیادی به ماجراجویی دارد. او با دیدن تابلوهای ورود سگ‌ها ممنوع، احساس طرد شدن می‌کند، اما در هر موقعیتی راهی برای رسیدن به خواسته و هدف خود پیدا می‌کند. بچه‌ها اسنوپی را دوست دارند و محبت خود را به او ابراز می‌کنند و اسنوپی را جزئی از گروه خود می‌دانند. همه‌ی این موقعیت‌ها و تجربه‌ها می‌توانند برای کودکان هم‌ذات‌پندارانه و معنادار باشند.
    اسنوپی سگ دانایی است و همیشه به دنبال تجربه‌ی موقعیت‌های جدید است و مانند بقیه‌ی سگ‌ها به صاحبش وابسته نیست. با نصب تابلوهای «ورود سگ‌ها ممنوع»، اسنوپی نمی‌تواند به مکان‌های مورد علاقه‌اش برود، اما در چنین موقعیت‌هایی به خوبی می‌تواند احساساتش را کنترل کند و راهی برای رسیدن به هدف و خواسته‌اش پیدا کند. او نسبت به انسان‌ها مسئولیت‌پذیر است و زمانی که متوجه می‌شود لایلا در بیمارستان بستری است، خود را با وجود سختی‌های بسیار به بیمارستان می‌رساند و با او همدلی می‌کند. چارلی براون علاقه‌ی بسیاری به اسنوپی دارد، اما زمانی که متوجه می‌شود اسنوپی تصمیم گرفته به خانه‌ی لایلا برود، تصمیم او را می‌پذیرد. فلسفه‌ی چارلی برای زندگی کردن این است که اوضاع هر چقدر هم سخت باشد و خوب پیش نرود، در نهایت همه چیز به خوبی و خوشی ختم می‌شود. او همچنین تلاش می‌کند خواهر کوچک‌ترش را که به کتاب خواندن علاقه‌ای ندارد، به کتابخانه ببرد و او را به مطالعه علاقه‌مند کند. چارلی دوستانی دارد که همیشه همراه او هستند و زمانی که اسنوپی خانه را ترک کرده، با او همدلی می‌کنند و برای پیدا کردن سرنخی از اسنوپی به چارلی کمک می‌کنند.
    در فیلم از چند کلمه‌ی توهین‌آمیز استفاده شده: احمق، کثیف. در یکی از موقعیت‌‌ها چارلی ناراحتی و ناامیدی نسبت به خودش را با لحنی همراه با تحقیر و شماتت به اسنوپی منتقل می‌کند. این فیلم تا زمان نوشتن این بررسی دوبله نشده است.
    اسنوپی قصد دارد به ساحل برود، اما در ساحل تابلوی «ورود سگ‌ها ممنوع» نصب شده و پلیس او و وسایلش را زیر تابلو پرت می‌کند و اسنوپی نیز خشم خود را با پارس کردن نشان می‌دهد. پرنده‌ای که قصد دارد نامه‌ی اسنوپی را در صندوق پست بیندازد، بارها به درخت و سنگ برخورد می‌کند و سرش گیج می‌رود. اسنوپی به کتابخانه می‌رود و چون ورود سگ‌ها به آن‌جا نیز ممنوع است، او را از کتابخانه بیرون می‌اندازند. اسنوپی و یک پسر بر سر یک پتوی آبی زد و خورد می‌کنند؛ پسر به سمت اسنوپی کفش پرت می‌کند و او به سمت پنجره پرت می‌شود و گلدانی روی سرش می‌افتد. اسنوپی و یک دختر بوکس بازی می‌کنند و اسنوپی به صورت و سر دختر بارها ضربه می‌زند و دختر هم دستکش بوکس خود را به سمت اسنوپی پرتاب می‌کند. اسنوپی و ووداستاک قصد دارند سوار اتوبوس شوند، اما از اتوبوس بیرون انداخته می‌شوند و راننده آن‌ها را متوجه تابلوی ورود سگ‌ها ممنوع می‌کند. دختری اسنوپی را با طناب به حصارها می‌بندد و پرنده‌ای را در قفس اسیر می‌کند تا دو حیوان خانگی داشته باشد. او با کشیدن طناب اسنوپی را با خود همراه می‌کند و به زور او را به حمام می‌برد؛ در حالی که اسنوپی می‌خواهد فرار کند و آزاد باشد. موقعیت‌هایی از تعقیب و گریز بین اسنوپی و پرنده و دختر وجود دارد که تلاش می‌کند آنان را دوباره در قفس و با طناب اسیر کند.

    آنچه والدین باید بدانند

    در بخش آگاهی والدین درباره‌ کلیت محتوا، داستان و نکات مثبت و منفی آن نوشته‌ایم. همچنین به نکاتی اشاره می‌کنیم که ممکن است برای والدین مهم باشند.

    این انیمیشن دوبعدی قدیمی، از سری انیمیشن‌های بادام‌زمینی‌هاست که بر اساس مجموعه کتاب‌هایی با همین نام، نوشته‌ی چارلز ام شولز ساخته شده است. داستان فیلم درباره‌ی سگی به نام اسنوپی است که در نامه‌ای متوجه می‌شود صاحب اولش در بیمارستان بستری است. اسنوپی که به خاطر تابلوهای «ورود سگ‌ها ممنوع» نمی‌تواند از اتوبوس استفاده کند، مسیری طولانی را طی می‌کند و با خطرات و سختی‌های زیادی مواجه می‌شود تا به بیمارستان برسد. داستان فیلم از نگاه کودکان بیان شده و دغدغه‌های آنان را بیان می‌کند. کودکان در این فیلم، نقش‌هایی را که از بزرگ‌ترها و جامعه آموخته‌اند، در روابط خود اجرا می‌کنند؛ مانند دعوای چارلی براون با اسنوپی که به خاطر مستقل بودن اسنوپی، او را شماتت می‌کند و با یادآوری تلاش‌هایی که برای تامین غذای او انجام می‌دهد، به اسنوپی احساس گناه می‌دهد و از او می‌خواهد قدردان باشد. فیلم علاوه بر پررنگ کردن مفاهیمی چون دوستی، ماجراجو بودن، کار تیمی و همدلی، کودکان را با احساساتی مانند خشم و غم آشنا می‌کند و این پیام را به همراه دارد که بروز احساسات در موقعیت‌های مختلف و مخصوصاْ در شرایط بحرانی، به آنان کمک می‌کند تا بهتر بتوانند نسبت به خود و موقعیتی که در آن حضور دارند، پذیرش داشته باشند و از دیگران نیز دوستی و همدلی دریافت کنند.
    فیلم فضایی کمدی و موزیکال دارد، اما موقعیت‌های ترسناک و خشنی هم در آن دیده می‌شود. به خاطر نصب تابلوهای «ورود سگ‌ها ممنوع»، اسنوپی از مکان‌های مختلف بیرون انداخته می‌شود. موقعیت‌های بسیاری از له شدن یا آسیب رسیدن به یک پرنده بر اثر اصابت اشیا وجود دارد. اسنوپی با یکی از شخصیت‌ها زد و خورد می‌کند و در این دعوا صحنه‌هایی از آسیب رساندن و سرگیجه به دلیل اصابت اشیا وجود دارد. در مبارزه‌ی بوکس هم اسنوپی ضربه‌هایی به سر و صورت یکی از دخترها می‌زند. همچنین والدین باید بدانند که این فیلم، تا زمان نوشتن این بررسی دوبله نشده است. تماشای این فیلم برای کودکان کوچک‌تر از ۵ سال پیشنهاد نمی‌شود. برای کودکان ۵ تا ۷ سال هم در صورتی پیشنهاد می‌شود که فیلم را همراه والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفت‌وگو کنند.

    چکیده داستان

    اسنوپی سگ چارلی براون است و علاقه‌ی بسیاری به ماجراجویی دارد، اما چارلی براون از این‌که او سگ مستقلی است و برای زندگی کردن به چارلی نیازی ندارد، از او ناراضی است. یک روز دختری به نام لایلا برای اسنوپی نامه‌ای می‌فرستد و در آن از اسنوپی می‌خواهد برای دیدنش به بیمارستان برود. زمانی که اسنوپی خانه را ترک می‌کند، چارلی از این‌که اسنوپی او را تنها گذاشته و نمی‌داند کجا رفته، غمگین می‌شود. دوستان چارلی، با انجام تحقیقاتی متوجه می‌شوند لایلا صاحب اول اسنوپی بوده که والدینش پس از چند روز، او را به فروشگاه حیوانات بازمی‌گردانند. لایلا از اسنوپی می‌خواهد با او به خانه‌اش برود. اسنوپی که دوست ندارد لایلا را ناراحت کند، با چارلی براون و بقیه‌ی دوستانش خداحافظی می‌کند و به خانه‌ی لایلا می‌رود، اما جلوی در خانه، تابلوی «ورود سگ‌ها ممنوع است» را می‌بیند و با خوشحالی نزد چارلی و خانه‌ی قدیمی‌اش برمی‌گردد.

    فرصت‌هایی برای گفتگو

    در این بخش موضوعات و سوالاتی را درباره هر محتوا مطرح می‌کنیم که صحبت راجع به آن‌ها می‌تواند برای بچه‌ها و خانواده‌ها مفید باشد و به درک بهتر اثر و موضوعات مطرح شده در آن منجر شود.

    به نظر شما چرا اسنوپی تصمیم گرفت به دیدن لایلا در بیمارستان برود؟ شما با تصمیم او برای بازگشت به خانه‌ی صاحب قبلی خود موافق‌اید؟ فکر می‌کنید چه شرایطی سبب شد اسنوپی شرایط و علایق خود را برای گرفتن این تصمیم نادیده بگیرد؟
    به نظرتان چرا کلارا دوست داشت یک حیوان خانگی داشته باشد؟ شما تا به حال حیوان خانگی داشته‌اید؟ فکر می‌کنید برای داشتن حیوان در خانه چه ویژگی‌ها و شرایطی باید داشته باشید؟
    به نظرتان دوستان چارلی، زمانی که اسنوپی خانه را ترک کرده بود، چطور می‌توانستند به او کمک کنند؟

    مشخصات فیلم و انیمیشن

    رتبه MPAA G
    مدت زمان ۸۱
    سال انتشار ۱۹۷۲