
فیلمی انیمه و درام دربارهی رابطهی دو پسر نوجوان بعد از ورود دختری به زندگیشان، همراه با تجربهی دوستیهای ماندگار و از خودگذشتگی برای یکدیگر
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم انیمه که با اقتباس از رمانی به همین نام، نوشتهی سائیکو هیمورو ساخته شده، دربارهی پسری به نام تاکو و روابطش در مدرسه است. بهترین دوست تاکو، پسری به نام یوتاکا است که رابطهای صمیمانه با یکدیگر دارند، اما حضور دختری به نام ریکاکو که برای هر دو آنها جذاب است، باعث میشود رابطهی آنها کمرنگ شود. والدین ریکاکو ا هم جدا شدهاند و او همراه مادرش از توکیو به آنجا آمده و میخواهد پیش پدرش در توکیو بازگردد. تاکو که پسر مهربان و حمایتگری است، بارها به ریکاکو کمک میکند و همین کمکها باعث میشود شایعاتی در مدرسه در مورد او و ریکاکو به وجود بیاید و به رابطهي تاکو با یوتاکا آسیب بیشتری وارد شود. با گذشت زمان، هر سهی آنها به دانشگاههای متفاوتی میروند و تاکو و یوتاکا دوباره رابطهی خوبی با یکدیگر برقرار میکنند. فیلم با روایت دورههای مختلفی از زندگی این سه شخصیت، بر اهمیت ایستادگی روی اهداف و کار و تلاش برای رسیدن به آنها، و همدلی با دیگران در موقعیتهای دشوار تاکید میکند.
فیلم فضایی نوجوانانه دارد و در طول فیلم روی جذابیتهای ظاهری ریکاکو بسیار تأکید میشود. صحبت کردن در مورد مسائل ظاهری، خصوصی و خانوادگی شخصیتها توسط بچههای مدرسه و حتی پدر و مادر تاکو امری بدیهی و قابل قبول به نظر میرسد. چند بار هم شخصیتهای اصلی به صورت هم سیلی میزنند. شخصیتهای مختلفی در فیلم سیگار میکشند و در مهمانی صحنههای پایانی فیلم، تقریباً تمام بچههای مدرسه که اکنون دانشجو شدهاند، مشروب مینوشند و یکی از آنها بسیار مست میشود. تماشای این فیلم برای بچههای زیر ۱۳ سال پیشنهاد نمیشود. برای بچههای ۱۳ تا ۱۵ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی بزرگترها تماشا کنند تا فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتوگو کنند.
چکیده داستان
توکا و یوتاکا هممدرسهای هستند و رابطهای صمیمانه با یکدیگر دارند، اما حضور ریکاکو، دختری که برای هر دو آنها جذاب است، باعث میشود رابطهی آنها کمرنگ شود. ریکاکو فرزند طلاق است و به همراه مادرش از توکیو به آنجا آمده است. او بسیار گوشهگیر است و در تلاش است پیش پدرش در توکیو بازگردد. او برای این کار از تاکو پول قرض میگیرد و شرایطی به وجود میآورد که تاکو که پسری مهربان و کمکرسان است، مجبور شود برای دو روز ریکاکو را در توکیو همراهی کند. همین موضوع باعث به وجود آمدن شایعاتی در مدرسه شده و رابطهي یوتاکا را با تاکو بدتر میکند. ریکاکو هم به هیچ کدام از آنها تمایلی نشان نمیدهد و بیشتر مشغول مسائل و اهداف خودش است.
فرصتهایی برای گفتگو
شما شهرهای کوچکتری مثل کوچی را دوست دارید یا ترجیح میدهید در شهرهای بزرگ و شلوغی مانند توکیو به مدرسه بروید؟ هر کدام چه مزایا و معایبی دارند؟
به نظر شما اینکه ریکاکو ترجیح میداد با مادرش نباشد و تنها زندگی کند منطقی بود؟ شما اگر در موقعیت او بودید چه کار میکردید؟
ریکاکو برای رسیدن به خواستهاش و رفتن به توکیو دروغهای زیادی گفت. شما به او حق میدهید؟ شما برای رسیدن به خواستههایتان چه خط قرمزهایی دارید؟