
فیلمی سینمایی دربارهی خواهر شرلوک هولمز، ماجرای گم شدن مادر او و تلاش انولا و شرلوک برای یافتن مادر
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم سینمایی انولا هولمز اقتباسی است از مجموعه کتابهایی با همین عنوان نوشتهی نانسی اسپرینگر. انولای شانزده ساله، روز تولدش متوجه میشود مادرش او را ترک کرده است. انولا دنبال سرنخی از مادر میگردد و زمانی که برادرهایش به خانه میآیند، با مسائل جدیدی روبهرو میشود. برادر بزرگتر میخواهد او را به مدرسهی شبانهروزی بفرستد. انولا فرار میکند و برای پیدا کردن مادر با اتفاقهای زیادی مواجه میشود. در این فیلم رابطهی خوب بین مادر و فرزند به نمایش درآمده است. مادر انولا میخواهد فراتر از کلیشهها و قوانین مردسالارانه دخترش را تربیت کند و به او چیزهای زیادی میآموزد. انولا مستقل بودن را یاد میگیرد و تلاش میکند راه مادرش را ادامه بدهد.
در فیلم موقعیتهای ترسناکی وجود دارد که ممکن است تماشای آن برای کودکان کوچکتر آزاردهنده باشد. انولا و مارکی از قطار در حال حرکت بیرون میپرند. مردی میخواهد مارکی را بکشد و آنها باید از دست او فرار کنند. در موقعیتهای زیادی با آن مرد مواجه میشوند و تنش و درگیری فیزیکی بینشان به وجود میآید. حتی مرد با اسلحه به طرف آنها شلیک میکند. انولا از دست برادر بزرگترش هم فراری است و ترجیح میدهد به تنهایی زندگی کند و پیش برادرهایش برنگردد. بین او و مارکی علاقهای به وجود میآید. تماشای این فیلم برای نوجوانهای کوچکتر از 14 سال پیشنهاد نمیشود. برای نوجوانهای 14 تا 16 سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی والدین تماشا کنند تا در صورت نیاز امکان گفتوگو برای آنها فراهم باشد.
چکیده داستان
انولا هولمز خواهر کوچک شرلوک هولمز و مایکرافت هولمز است. او بعد از مرگ پدرش و رفتن برادرهایش با مادرش زندگی میکند. مادر انولا به او هر چیزی را که نیاز دارد یاد بگیرد تا تبدیل به یک زن مقتدر شود، یاد داده است؛ از شطرنج تا جوجیتسو و حل کردن پیامهای رمزی. انولا تولد شانزده سالگیاش متوجه میشود مادرش خانه را ترک کرده است و برایش هدیهها و سرنخهایی گذاشته است. شرلوک و مایکرافت از راه میرسند. مایکرافت که قیم قانونی انولا است، تصمیم میگیرد او را به مدرسهی شبانهروزی بفرستد. انولا که میخواهد مادرش را پیدا کند، از خانه فرار میکند و در قطار متوجه پسری میشود که او هم از دست خانوادهاش فرار کرده است. انولا مارکی را از دست مردی که میخواسته او را بکشد، نجات میدهد و با حل کردن پروندهی زندگی مارکی متوجه میشود مادربزرگش پدر مارکی را کشته و قصد جان او را هم دارد. انولا متوجه میشود مادرش عضو گروه رادیکالی شده است و با نظرهای مردسالارانه مبارزه میکند. درنهایت مادر انولا دیدنش میرود و میگوید به خاطر خودش او را ترک کرده است. چون میخواسته مبارزه کند تا این دنیا جای بهتری برای زندگی او باشد.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظرتان آموختن فنون رزمی و شطرنج چه کمکی به رشد فیزیکی و فکری آدمها میکند؟ شما کدام را ترجیح میدهید؟
فکر میکنید چرا انولا با شرلوک رابطهی بهتری داشت تا مایکرافت؟