
فیلمی علمی-تخیلی دربارهی دوستی یک خوک اصلاح نژادیشده و دختری نوجوان و تلاش دختر برای نجات او از کشتارگاه خوکها
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم سینمایی اوکجا دربارهی دختری نوجوان به نام میجا از کرهی جنوبی است که ده سال پیش سرپرستی ابرخوکی به نام اوکجا را پذیرفته که در یک آزمایشگاه اصلاح ژنتیک در آمریکا تولید شده است. موسسهی مسئول این پروژه که میراندو نام دارد و در زمینهی تولید مواد غذایی فعالیت میکند، برای افزایش بهرهوری اقتصادی دست به تولید این ابرخوکها زده و بهدروغ گفته که خوکها طبیعی هستند. میجا که از برنامهی میراندو برای کشتن ابرخوکها بیاطلاع است، وقتی متوجه میشود اوکجا را از محل زندگیاش خارج کردهاند تا به بهانهی انتخاب بهترین ابرخوک او را به آمریکا ببرند، تصمیم میگیرد هر طوری شده او را نجات دهد. او با اعضای یک گروه دوستدار حیوانات آشنا میشود که قصد دارند جنایتهای میراندو در آزمایشگاه ژنتیک را افشا کنند. با امید و سختکوشی میجا و همراهی اعضای گروه، اوکجا نجات پیدا میکند. فیلم نشان میدهد در دنیای مبتنی بر مناسبات سرمایهداری که سود بیشتر اقتصادی حرف اول را میزند، علم و سیاست هم به خدمت بهرهوری اقتصادی درمیآیند و اخلاق و انساندوستی و مراقبت از طبیعت رنگ میبازد.
موضوع فیلم که سرنوشت تلخ خوکها و فرستادن آنها به کشتارگاه است، موضوع خشن و بسیار ترسناکی برای کودکان است. بردن ناگهانی اوکجا و غافلگیر شدن میجا و ترسِ از دست دادن همیشگی او، ظاهر مهربان و نیت شوم مسئولان میراندو و رفتار خشن آنها با میجا، سوءاستفاده از اوکجا در آزمایشگاه و اجبار او به جفتگیری، فضای کشتارگاه و خوکهایی که آویزان شدهاند و ظرفهای استیک تولیدشده، همگی میتوانند برای کودکان آزاردهنده و ترسناک باشند. موضوع اهمیت سود بیشتر اقتصادی در دنیای سرمایهداری و به خدمت گرفتن دانشمندان و نیروهای نظامی و دولتی برای رسیدن به این هدف و زیر پا گذاشتن اخلاق انسانی، موضوعات سنگین و بزرگسالانهای هستند که در دنیای کودکان کوچکتر معنا ندارند. تماشای این فیلم برای کودکان کوچکتر از ۱۲ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان و نوجوانان ۱۲ تا ۱۴ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی بزرگترها تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتگو کنند.
چکیده داستان
ده سال پیش، موسسهی مواد غذایی میراندو در آمریکا بیست و شش ابرخوک را با دستکاری ژنتیک تولید کرده و آنها را به بیست و شش مزرعه در سراسر جهان فرستاده است. حالا پس از ده سال قرار است بهترین ابرخوک را انتخاب کند. این ابرخوک اوکجا نام دارد و در کوهستانی در کرهی جنوبی و با سرپرستی یک پیرمرد و نوهاش، میجا، پرورش یافته است. روزی نمایندگانی از جانب میراندو به کوهستان میروند و بدون اطلاع میجا که رابطهی بسیار نزدیکی با اوکجا دارد، او را به آمریکا میبرند تا در جشن بهترین ابرخوک شرکت کند و بعد هم او را به کشتارگاه بفرستند. وقتی میجا باخبر میشود راهی سئول میشود تا اجازه ندهد اوکجا را به آمریکا ببرند. او در سئول با گروه دوستدار حیوانات آشنا میشود که آنها هم در پی اوکجا هستند تا با استفاده از او، جنایتهای میراندو در آزمایشگاه ژنتیک را برملا کنند و جلوی تولید و کشتار ابرخوکها را بگیرند. میجا با همراهی آنها موفق میشود اوکجا را از مرگ نجات دهد.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظرتان چرا میراندو دست به تولید خوکهای اصلاحنژادی زده بود؟ کار میراندو به نظر شما اخلاقی بود؟
داستان فیلم چقدر برایتان قابل باور بود؟ به نظر شما در دنیای واقعی هم همچین اتفاقاتی میافتد؟ شما نمونههای مشابهی سراغ دارید؟
دربارهی دنیای سرمایهداری چیزی شنیدهاید؟ فکر میکنید در دنیای امروز چگونه میشود جلوی وقوع همچین جنایتهایی را گرفت؟