
فیلمی انیمیشنی و فانتزی دربارهی دو روح نگهبان و تلاش آنها برای اثبات ارزش خود به انسانها و ترمیم رابطهی بین ارواح و انسانها
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم انیمیشنی سهبعدی دربارهی یک افسانهی قدیمی در کشور چین است که به ارواح نگهبان مربوط میشود. طبق این افسانه، ارواح نگهبان که در دنیایی متفاوت با دنیای انسانها زندگی میکنند، وظیفه دارند از زندگی انسانها محافظت کنند. داستان فیلم در زمان حال اتفاق میافتد؛ وقتی باور مردم به ارواح از بین رفته و افراد کمی هستند که به نقش آنها در زندگی انسانها اعتقاد داشته باشند. حالا یکی از این ارواح به نام یولی تصمیم میگیرد با وارد کردن بحرانی بزرگ به زندگی انسانها، به آنها نشان دهد که ارواح نگهبان چقدر باارزشاند. او میخواهد با این کار، از بسته شدن دروازهی بین دنیای ارواح و دنیای انسانها هم جلوگیری کند. دختری به نام باران و مادرش که میخواهند سوپفروشی اجدادیشان را پررونق نگه دارند، درگیر این بحران میشوند و با کمک ارواح نگهبان موفق میشوند هم جلوی نابودی شهرشان را بگیرند و هم سوپفروشیشان را سر پا نگه دارند و از سنت اجدادیشان مراقبت کنند. فیلم به کمرنگ شدن باورهای جادویی و متافیزیکی در زندگی انسانها اشاره دارد و نشان میدهد که تعامل بین جادو و واقعیت میتواند زندگی را از افتادن در ورطهی بیمعنایی و ناامیدی نجات دهد.
مرگ مادربزرگ باران و تنهایی و غربت او و مادرش میتواند برای کوچکترها ناخوشایند باشد. هیولای باستانی موجودی غولپیکر و وحشی است که باعث خرابی شهر میشود. مرد همسایهی سوپفروشی، فردی بدجنس است که مادر باران را مورد آزار روانی قرار میدهد و باعث بسته شدن مغازهی او میشود. مادر باران و یک روح زن، بدنهایی با انحناهای اغراقآمیز دارند که به بدن واقعی و معمولی عموم زنها شباهتی ندارند. از کلمات و عبارات توهینآمیزی هم استفاده شده است.
چکیده داستان
در زمانهای خیلی دور، مردم به ارواحی اعتقاد داشتند که از دنیای انسانها محافظت میکنند. آنها پوسترهایی از ارواح نگهبان را جلوی درِ خانهها و مغازههایشان نصب میکردند تا ارواح در حل مشکلات به آنها کمک کنند. با گذشت زمان، اعتقاد مردم به ارواح از بین رفته و تنها یک پیرزن سوپفروش، جلوی در مغازهاش پوستری از آنها را نصب کرده است. روزی که پیرزن از دنیا میرود، دختر و نوهاش کنارش هستند و به او قول میدهند سوپفروشی را سرپا نگه دارند. از طرف دیگر در دنیای ارواح، یکی از ارواح تصمیم میگیرد کاری بزرگ انجام دهد تا انسانها دوباره به ارزش ارواح نگهبان پی ببرند و با آنها ارتباط برقرار کنند. او شروع به باز کردن دروازههایی میکند که به آزاد شدن هیولایی ترسناک منجر میشود.
فرصتهایی برای گفتگو
از افسانهی برادران نگهبان خوشتان آمد؟ دوست دارید بین دنیای انسانها و ارواح همچین رابطهای وجود داشته باشد؟
به نظرتان باران و مادرش بدون کمک ارواح، میتوانستند مغازهشان را سر پا نگه دارند؟ اگر روحی وجود نداشت، زندگی آنها چه تفاوتی میکرد؟
فکر میکنید هدف از ساخت این فیلم چه بود؟ پیام فیلم برای مخاطبان چه بود؟