
فیلمی سینمایی دربارهی شروع بازی خطرناک با جعبهای مرموز و مواجههی انسان با سنوبیتها همراه با مضامینی چون دوستی، تلاش و شجاعت
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم برپاخیزان جهنم، براساس رمان کوتاهی به قلم کلایو بارکر، ساخته شده و بازسازی فیلم برپاخیزان جهنم محصول ۱۹۸۷ است. داستان فیلم دربارهی رایلی دختری است که در یک دزدی، جعبهای پازلی میکند. او بعد از حل یک مرحله از پازل باعث فرورفتن خنجر درون جعبه، به دست برادرش میشود. با چکیدن خون برادرش روی جعبه، سنوبیتها، انسان نماهای تغییر شکل یافته، او را میدزدند و رایلی وارد ماجراجویی برای پیدا کردن برادرش میشود. در این مسیر او با ورود به خانهای متروکه و پیدا کردن دفترچه راهنمای جعبه درمییابد با بازی کردن تمامی مراحل پازل، سنوبیتها به او جایزه میدهند و هر خواستهای که داشته باشد را انجام میدهند. رایلی برای رهایی همیشگی از دست سنوبیتها جایزهی خود را در خواست نمیکند و بنابراین هرگز برادر خود و افراد مفقود شده را نمیبیند.
سراسر فیلم پر از صحنههای خشونت، ترس و خونریزی است. سنوبیتها با ظاهرهای ترسناک و شبه انسان مانند به انسانها حمله میکنند و بعد از دستگیری آنها با وصل کردن قلابها و زنجیرهای آهنی به شانههایشان، اعضای بدن انسانها را از هم جدا میکنند. افراد زیادی از جمله دوست رایلی مورد حملهی سنوبیت ها قرار میگیرند و کشته میشوند. مردی با توجه به خواستهی خود جعبهدندهای درون سینه دارد که تمام عصبهای بدنش را میکشد و او را کنترل میکنند. او با هر بار چرخیدن دندهها درد زیادی را تحمل میکند. صحنههای زیادی از درگیری تن به تن، قطع عضو، گروگان گیری، خونریزی و تصادف در داستان وجود دارد. رایلی به مواد مخدر و الکل اعتیاد دارد و بعد از بحث با برادرش، قرص روان گردان مصرف میکند. تماشای این فیلم برای افراد زیر 18 سال توصیه نمیشود.
چکیده داستان
رایلی که به همراه برادرش مت زندگی میکند برای تأمین هزینههای زندگی با دوستپسرش، تروور، به انباری متروکه دستبرد میزنند و جعبهای پازلی را کشف میکنند. رایلی با برگشت به خانه با برادرش بحث میکند و کمی بعد در پارک بیرون از خانه به حل کردن یک مرحله از پازل میپردازد. با شروع بازی، رایلی وارد دنیای سنوبیتها، انسان نماهای تغییر شکل یافته، میشود و سنوبیتها با انتخاب قربانیهایی اجازهی ورود به مرحلهی بعد را به او میدهند. با ناپدید شدن مت، رایلی وارد خانهی متروکهای میشود، دفترچه راهنمای جعبه را پیدا میکند و میآموزد که جعبه دارای تنظیمات متعددی است که برای هرکدام از آنها باید قربانی توسط تیغهی جعبه علامتگذاری شود تا سنوبیتها آن را بگیرند. پس از تکمیل پازل، این جعبه به دارندهی آن جایزه میدهد و هر خواستهای که دارد را برآورده میکند. رایلی و دوستانش بعد از نبردی ترسناک با سنوبیتها موفق میشوند بازی را به اتمام برسانند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما سنوبیتها ساختهی چه کسی بودند؟
رولند وویت با رسیدن به مرحلهی پایانی چه آرزویی در سر داشت؟
اگر شما به جای رایلی بودید در پایان چه خواستهای از سنوبیتها داشتید؟