بلینگ (جواهرات گران‌قیمت و پرزرق‌وبرق) یک انیمیشن کامپیوتری سه‌بعدی با موضوع عاشقی و خواستگاری در روز ولنتاین است. «سم» مکانیک جوان از زمان کودکی به «سو» علاقه‌مند است. او برای خواستگاری برنامه‌هایی دارد که همیشه به خرابکاری ختم می‌شود. سم سعی می‌کند خاص باشد و خاص بودنش را با حلقه‌ی گران‌قیمت نشان دهد. اما با ماجراهایی که پیش می‌آید، متوجه می‌شود خود واقعی‌اش ارزشمندتر است. او مثل فیلم‌های ابرقهرمانی با ابرشرور شهر و ربات‌های ویرانگرش مبارزه می‌کند و مردم را نجات می‌دهد. ربات‌های او نیز با سلاح‌های نامتعارفشان به او کمک می‌کنند. ویژگی مشترک آنها همکاری، وفاداری و فداکاری است. در فیلم صحنه‌های متعددی از تیراندازی و شلیک موشک توسط ربات‌ها، انفجار و ویرانی‌هایی عظیم وجود دارد. یکی از ربات‌ها مثل ربات‌های تبدیل‌شونده تغییر شکل می‌دهد و ربات غول‌پیکر با پیوستن ربات‌های کوچک‌تر شکل می‌گیرد. سم و ربات‌هایش مثل ابرقهرمان‌ها با ماشین عجیبش ابرشرورها را تعقیب می‌کنند و از حوادث و تصادف‌های مختلفی جان سالم به در می‌برند. او و ربات‌هایش بارها در خطر قرار می‌گیرند یا برای نجات دیگران خودشان را به خطر می‌اندازند. ربات‌های او سلاح‌های عجیبی دارند؛ مثلاً یکی از انها با دهانش توپ‌های ژله‌ای درست می‌کند یا دیگری گاز بدبویی از خود خارج می‌کند. سم به خاطر خرابکاری‌هایش تحقیر می‌شود و بازنده خطاب می‌شود. موضوع اصلی داستان خواستگاری و ازدواج است؛ در سراسر فیلم شخصیت‌های مختلف در مورد آن حرف می‌زنند یا فکر می‌کنند، صحنه‌های متعددی از خواستگاری مردها از زن‌ها دیده می‌شود و ابرشرور داستان سعی می‌کند معشوقش را مجبور به ازدواج کند. به علاوه، اغلب شخصیت‌ها اندام‌های باریک و کشیده‌ای دارند. تماشای فیلم برای کودکان کوچک‌تر از ۱۲ سال پیشنهاد نمی‌شود. برای کودکان و نوجوانان ۱۲ تا ۱۴ سال هم در صورتی پیشنهاد می‌شود که فیلم را با همراهی والدین ببینند تا بتوانند در مورد موضوعات خشن و بزرگسالانه‌ی فیلم و احساسات و نظراتشان با هم گفت‌وگو کنند.

پسر جوانی به نام سم از زمان کودکی به هم‌بازی خود، سو، علاقه‌مند است. حالا او مکانیک و مخترع است، اما کارهای او معمولاً طبق برنامه پیش نمی‌رود و خرابکاری به بار می‌آید. عمه‌ی سو که بسیار ثروتمند و بانفوذ است، مخالف ازدواج آن دو است و به سم هشدار می‌دهد که مردهای بزرگ باید حلقه‌های عالی داشته باشند. سم تلاش می‌کند حلقه‌ی گران‌قیمتی بخرد، اما اسکار، ابرشرور مشهور شهر، حلقه‌ی او را می‌دزدد. سم به کمک ربات‌های ابرقهرمانش تلاش می‌کند حلقه را پس بگیرد و شهر را از ربات‌های ویرانگر اسکار نجات دهد.

پیام اصلی فیلم چه بود؟ به نظر شما، مخاطب آن بچه‌ها بودند؟ فکر می‌کنید فیلم تصویر مثبتی از شخصیت‌های زن ارائه کرده است؟ اگر شما جزء سازندگان فیلم بودید، چه چیزهایی را تغییر می‌دادید؟ به نظرتان صرف وجود شخصیت‌های ابرقهرمان و ابرشرور، فیلم را به فیلم ابرقهرمانی تبدیل می‌کند؟ این فیلم چه شباهت‌ها یا تفاوت‌هایی با فیلم‌های ابرقهرمانی دارد؟