
انیمیشنی ماجراجویانه دربارهی عشق بندانگشتی و شاهزاده، همراه با مضامینی چون اهمیت داشتن دوستی و کمک به همدیگر
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
بندانگشتی انیمیشنی است با اقتباس از کتاب بندانگشتی، نوشتهی هانس کریستین اندرسون. این انیمیشن ماجرای زنی تنهاست که دلش فرزند میخواهد. جادوگری به او دانهای میدهد. زن دانه را میکارد و از وسط گلی که رشد کرده دختر کوچولویی بیرون میآید که اندازهی یک بند انگشت است. بندانگشتی و شاهزاده کورنلیوس عاشق هم میشوند. ولی خانم قورباغه او را میدزدد تا با پسرش ازدواج کند. در این انیمیشن اهمیت گروه دوستی بارها تکرار میشود. شخصیتها در موقعیتهای مختلف به هم کمک میکنند تا از مخمصه نجات پیدا کنند. شاهزاده برای نجات بندانگشتی جان خودش را به خطر میاندازد. ژاکیمو همهی تلاشش را میکند شاهزاده را پیدا کند. آنها سعی میکنند امیدشان را از دست ندهند. و در نهایت شاهزاده و بندانگشتی با هم ازدواج میکنند.
در فیلم موقعیتهای خشنی وجود دارد که ممکن است برای کودکان دلهرهآور باشد. بندانگشتی بارها دزدیده میشود و مجبور است از دست موجودات بدجنس فرار کند. فیلم تأکید زیادی بر ازدواج بندانگشتی دارد. تأثیر جادو هم در فیلم دیده میشود. بندانگشتی میخواهد زیبا باشد. بعضی از شخصیتها بسیار خودخواه هستند و برای رسیدن به هدفهایشان کارهای غیراخلاقی میکنند. تماشای این فیلم برای کودکان زیر 11 سال پیشنهاد نمیشود. کودکان 11 تا 13 سال نیز با همراهی بزرگترها پیشنهاد میشود، تا در صورت نیاز بتوانند با هم گفتوگو کنند.
چکیده داستان
در دهکدهای زنی تنها زندگی میکند که آرزو دارد بچهای داشته باشد. او نزد جادوگری میرود و از او میخواهد کاری کند تا صاحب بچه شود. جادوگر به او دانهای میدهد و میگوید آن را بکارد. دانه که رشد میکند، از وسط گلِ آن، دختری که اندازهی بند انگشت آن زن است بیرون میآید. مادرش او را لینا بندانگشتی صدا میکند. بندانگشتی ناراحت است از اینکه هیچکس دیگری در دنیا هماندازهی او نیست. تا اینکه شب اول پاییز شاهزاده کورنلیوس همراه پدر و مادرش درحالیکه مشغول طلایی کردن برگها هستند، بندانگشتی را میبیند و عاشق او میشود. ولی یک قورباغه او را میدزدد، و در ادامه همان قورباغه و یک سوسک و یک موش مانع رسیدن بندانگشتی به شاهزاده میشوند. سرآخر بندانگشتی با پشت سر گذاشتن همهی این ماجراها و با کمک شاهزاده نجات پیدا میکند.
فرصتهایی برای گفتگو
چرا بندانگشتی تنها راه خوشبختی را در ازدواج کردن میدید؟ او چه کارهای دیگری میتوانست انجام دهد تا احساس رضایت داشته باشد؟
خوشبخت بودن چه تعریفهایی دارد؟