تعطیلات تابستانی فیلمی سینمایی در مورد ماجرای دو برادر دوقلوی همسان به نامهای امین و رامین است که یکی درسخوان و دیگری بازیگوش است. روزی که کارنامهها را از مدرسه میگیرند، رامین اسمهای روی کارنامهها را عوض میکند تا به جای امین به اردوی علمی برود و امین به جای او برای کار به مکانیکی فرستاده شود. امین که متوجه موضوع شده، با او همراه میشود و او را تشویق میکند تا از فرصت پیش آمده برای نشان دادن تواناییهایش استفاده کند. از سوی دیگر، امین که در هر موقعیتی آمادهی یادگیری است، با علم و داناییاش باعث پیشرفت تعمیرگاه مکانیکی میشود. کمکم رامین هم متوجه اشتباهش میشود و احساس پشیمانی میکند اما معلمش او را دلداری میدهد و به او فرصت میدهد تا تواناییهایش را نشان دهد. دغدغهی شخصیتهای کودک برای درس و موفقیت و احساسات و تجربههای آنها از دوستی، پیروزی و شکست، ناامیدی و امیدواری و تعامل آنها با خانواده و معلمان برای کودکان معنادار است و فیلم با قرار دادن کودک بازیگوش در جایگاه کودک درسخوان، تأکید میکند هر کدام از بچهها تواناییهای منحصر به فردی دارند که اگر شرایط مناسب برایشان فراهم شود شکوفا میشوند. فیلم صحنهی خشن و ترسناک چندانی ندارد؛ چند صحنه از دعوای بچهها و بزرگترها وجود دارد و یکی از بچهها به داخل چاه میافتد، هرچند آسیب جدیای نمیبیند. همچنین، امین در مکانیکی از بزرگترها سیلی و پسگردنی میخورد، اما آنها بعداً متوجه اشتباهشان میشوند. استادکار تعمیرگاه از ناسزاهایی برای تحقیر شاگردانش استفاده میکند و استادکاران دیگر نیز از عبارتهای لاتی در تعارفات خود استفاده میکنند که ممکن است برای بچههای کوچکتر جذاب باشد. هرچند شخصیتها چند بار به هم تذکر میدهند که درست حرف بزنند اما در نهایت خود شخصیت اصلی داستان، یعنی امین، آنها را به کار میبرد. تماشای فیلم برای کودکان کوچکتر از ۸ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۸ تا ۱۰ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را همراه با والدین تماشا کنند تا فرصت داشته باشند در مورد نگرانیهایشان یا رفتارهای نامناسب شخصیتها با هم گفتگو کنند.
رامین و امین دو برادر دوقلوی همساناند؛ امین درسخوان و شاگرد اول مدرسه است ولی در مقابل، رامین هر سال تجدیدی میآورد و تابستان به شاگردی مکانیکی فرستاده میشود. امسال، پدر تهدید کرده که رامین اگر باز هم تجدید شود، برای همیشه باید در مکانیکی کار کند. روز گرفتن کارنامه، رامین اسمهایشان را روی کارنامهها عوض میکند تا خودش به اردوی مدرسه برود و امین به جای او به مکانیکی فرستاده شود. امین که به موضوع پی برده، هم به رامین کمک میکند تا در رقابتهای آموزشی اردوگاه موفق شود، هم به استاد مکانیکی کمک میکند کیفیت خدماتش را ارتقا دهد.
رامین از این فرصتی که در اختیارش بود چه چیزهایی یاد گرفت؟ آیا همه استعدادها و تواناییهای یکسانی دارند؟ اگر یکی در زمینهای چندان موفق نباشد، آیا میتوان نتیجه گرفت در هیچ زمینهای موفق نخواهد بود؟ شما رفتار کدام یک از بزرگترها در برابر اشتباه رامین را بیشتر میپسندید؟ اگر شما جای آنها بودید، چکار میکردید؟ آیا میدانید ضربالمثل «من میگم نره، تو میگه بدوش» به چه معناست و چه موقع به کار میرود؟