
فیلمی ماجراجویانه دربارهی پسربچهای خیالپرداز، زندگی او در دنیای خیالیاش و تلاش برای برقراری تعادل با دنیای بیرون با حمایتهای اطرافیان
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم سینمایی تیمی فیلیر: اشتباهاتی اتفاق افتاد، با اقتباس از مجموعه داستانهایی با همین نام، اثر استفان پاستیس ساخته شده است. فیلم دربارهی پسربچهی یازدهسالهی خیالپردازی به نام تیمی است که ترجیح میدهد تمام وقتش را با خرس قطبی خیالیاش و در حال پرداختن به ماموریتهای کارآگاهی خیالیاش بگذراند. پدر تیمی بعد از دعوا با مادرش خانه را ترک میکند و خرس قطبی از همان روز وارد زندگی تیمی شده است. او خود را بچهای خاص میداند و فعالیتهای مدرسه و همکلاسیهایش را خستهکننده. مادر تیمی سعی میکند او را در خیالپردازیهایش همراهی کند ولی وقتی تیمی از مدرسه تعلیق میشود، طاقتش را از دست میدهد. تیمی با کمک مشاور مدرسه که مردی مهربان و حمایتگر است متوجه میشود که میتواند بدون دست برداشتن از رؤیایش، با بخشهای ناخوشایند زندگی کنار بیاید و از آنها برای هموار کردن مسیرش استفاده کند.
تیمی تخیلات شفافی دارد که بعضی از آنها ممکن است کوچکترها را بترساند، مثلاً تصور میکند با وانت به پنجرهی خانهای میکوبد و آن را خراب میکند یا از آبشار بلندی سقوط میکند. خرس قطبی ابعاد بزرگی دارد و خیلی وقتها خرابی و دردسر به بار میآورد. معلم تیمی از دست او شاکی است و بارها او را به تعلیق و اخراج تهدید میکند. تیمی با توجه به روحیات و علاقههایش از جملاتی استفاده میکند که ممکن است برای کوچکترها قابل درک نباشند، مثلاً به جای بله میگوید تصدیق میشود. او همچنین تصورات و باورهایی منفی دربارهی روسها دارد و همیشه دربارهی جاسوس بودن آنها داستان میسازد. تماشای این فیلم برای کودکان کوچکتر از ۷ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۷ تا ۹ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی بزرگترها تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتگو کنند.
چکیده داستان
تیمی پسربچهای کلاسپنجمی است که خودش را رئیس آژانس کارآگاهی میداند و همراه با همکار خیالیاش، خرس قطبیِ خیلی بزرگ، به دنبال پیدا کردن سرنخهایی دربارهی عملیاتهای جاسوسی روسها در شهر است. مادر و پدر او از هم جدا شدهاند و تیمی با مادرش زندگی میکند. مادر برای تامین مخارج زندگی دو جا کار میکند و تیمی اغلب تنهاست. او با همکلاسیها و درسهای مدرسه میانهی خوبی ندارد و چند بار از طرف معلم کلاس تهدید به تعلیق و اخراج میشود. تیمی چند بار پیش مشاور مدرسه فرستاده میشود و در نهایت با کمک او، مادرش و مردی که بهتازگی با مادر آشنا شده، موفق میشود هم آژانس کارآگاهیاش را حفظ کند و هم با مدرسه سازگارتر شود.
فرصتهایی برای گفتگو
تیمی چه تفاوتهایی با بقیهی بچهها داشت؟ به نظر شما او بچهی خاصی بود؟ چه ویژگیهایی او را خاص میکرد؟
فکر میکنید چرا تیمی ترجیح میداد در دنیای خیالیاش زندگی کند؟ شما همچین تجربهای دارید؟ تابهحال دوست خیالی داشتهاید؟
به نظرتان تیمی بین خیالاتش با دنیای واقعی تفاوت قائل بود؟ مثلاً متوجه بود که خرس قطبی فقط در خیالات خودش وجود دارد؟