یک امید تازه، اولین فیلم از سری جنگ ستارگان است که از لحاظ زمانی، قسمت چهارم این مجموعه محسوب میشود و مانند سری فیلمهای جنگ ستارگان، روایت جدال بین دو نیروی خیر و شر است. در قسمت یک امید تازه، لوک اسکای واکر که در سیارهی تاتویین زندگی میکند و از توانایی خود خبر ندارد، از طریق اتفاقاتی، وارد مبارزات شورشیان با امپراتوری میشود. او با داشتن شجاعت و مسئولیتپذیری و همچنین توانایی انتخاب درست از غلط، بهخوبی میتواند از پس موقعیتهای جدید برآید و کمک بزرگی برای نابودی نقشههای خطرناک امپراتوری باشد. فیلم بر تلاش و استقامت برای رسیدن به هدف تأکید میکند و نشان میدهد گاهی لازم است برای تحقق خیری بزرگتر، خواستههای شخصی خود را فدا کنیم. این فیلم صحنهها و موقیتهای ترسناک و خشن متعددی دارد که برخی از آنها برای کودکان کوچک و حساس بسیار ترسناکاند؛ از جمله خفه شدن یکی از فرماندهان امپراتوری توسط دارث ویدر، پوشش و شیوهی صحبت کردن او و صحنهای که لوک با جسد عمو و زن عمویش مواجه میشود. مفاهیمی چون قدرت و دموکراسی، و مبارزهی میان خیر و شر موضوعات کودکانهای نیستند. تماشای فیلم برای کودکان زیر ۱۰ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۱۰ تا ۱۲ سال نیز در صورتی پیشنهاد میشود که همراه با والدین به تماشای فیلم بنشینند تا احساس امنیت بیشتری داشته باشند و بتوانند در مورد موضوعاتی که برایشان شفافیت ندارد یا نگران کننده است، با والدین گفتگو کنند.
امپراطوری که تحتتأثیر نیروی تاریکی است، کنترل کهکشان را در دست گرفته است. او با کمک دارث ویدر و ستارهی مرگ بر کهکشان حکمرانی میکند. در مقابلِ نیروی تاریکی و امپراتوری، شورشیان هستند که در سمت نیروی خیر قرار دارند. شورشیان به فرماندهی پرنسس لیا، نقشههای ستارهی مرگ را میربایند تا روی آن آزمایش انجام دهند و نقاط ضعف ستارهی مرگ را بیابند اما امپراتوری متوجه میشود و به سفینهی پرنسس لیا حمله میکند. پرنسس نقشه را به رباتی به نام آرتودیتو میدهد. آرتودیتو همراه ربات دیگری به نام تریپیاو، به سیارهی تاتویین میروند تا آخرین جدای باقیمانده به نام اوبی وان کنوبی را پیدا کنند. لوک اسکای واکر که در تاتویین زندگی میکند، به دو دروید کمک میکند تا مأموریت خود را انجام دهد. لوک با دیدن اوبیوان متوجه میشود خود او هم از نسل جدای است. آنها به همراه هان سولو که خلبانی حرفهای است، پرنسس لیا را نجات میدهند و برای ادامهی مبارزات، به شورشیان میپیوندند.
به نظر شما چرا در این فیلم انسانها به نیروی شر خدمت میکنند؟ آیا در زندگی واقعی تفکیک دو نیروی خیر و شر از هم امکانپذیر است؟ به نظر شما این فیلم که حدود ۴۰ سال پیش ساخته شده همچنان جذاب است؟ چه چیزی آن را جذاب کرده؟ آیا تماشای فیلم باعث شده شما بخواهید وسایل و بازیهای مربوط به آن را داشته باشید؟ فکر میکنید چرا در مورد بعضی فیلمها این حالت پیش میآید؟