
فیلمی انیمه و درام دربارهی رابطهی پسری جوان و دختری خشمگین از معلولیت، شکل گرفتن عشقی آرام بین آنها و تجربهی فداکاری عاشقانه
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم انیمه که با اقتباس از داستانی کوتاه به همین نام، اثر سِیکو تانابه ساخته شده، دربارهی رابطهی عاشقانهی آرامی است که بین پسری دانشجو به نام سونئو و دختری جوان به نام جوزه شکل میگیرد. جوزه که به خاطر نوعی فلج پا نمیتواند راه برود، عصبی و پرخاشگر است و ترجیح میدهد از دیگران فاصله بگیرد، ولی آشنایی اتفاقی او با سونئو مسیر زندگیاش را عوض میکند. سونئو که بعد از چند دیدار نسبت به جوزه احساساتی پیدا کرده، همهی تلاشاش را میکند تا جوزه را به آرزوهایش برساند و او را از انزوای خودخواستهاش دربیاورد، ولی جوزه همهی اینها را به حساب ترحم میگذارد و احساسات سونئو را نمیپذیرد. پافشاری سونئو و مسیر اتفاقات، جوزه را هم متوجه عشقاش به سونئو میکند. او با نیروی عشق و برای حمایت از سونئو شروع به نوشتن داستانی تصویری و فانتزی میکند که از رابطهی خودشان الهام گرفته است. فیلم نشان میدهد وقتی عشق با گذشتن از خود همراه باشد، میتواند به هر دو نفر بال پرواز بدهد و با نیرویی بیشتر بینشان جریان پیدا کند.
موضوع معلولیت جوزه و خشم و افسردگی او به خاطر این وضعیت ممکن است برای کوچکترها آزاردهنده باشد. سونئو با ماشینی تصادف میکند و آسیب جدی میبیند؛ هرچند در نهایت بهبود پیدا میکند. شخصیتهای اصلی داستان جواناند و موضوع اصلی آن عشق بین سونئو و جوزه است، بنابراین گفتگوها و احساسات عاشقانه در طول فیلم زیاد است. سونئو و جوزه در پایان فیلم هم را بغل میکنند و میبوسند. بخشی از این اتفاقات در نسخهی دوبله حذف شده یا تغییر کردهاند و گاهی برای منطقی بودن روند داستان، گفتگوها تغییراتی کرده است. تماشای این فیلم برای کودکان کوچکتر از ۱۲ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان و نوجوانان ۱۲ تا 14 سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی بزرگترها تماشا کنند تا فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتگو کنند.
چکیده داستان
سونئو پسری بیست و دوساله و دانشجوست که در فروشگاه لوازم غواصی به صورت پارهوقت کار میکند. او شبی بهطور اتفاقی به دختری جوان به نام کومیکو و مادربزرگش برخورد میکند و به خانهی آنها دعوت میشود. کومیکو از ناحیهی هر دو پا فلج است و بهندرت از خانه خارج میشود. مادربزرگ به سونئو پیشنهاد میکند که به عنوان کار پارهوقت به آنجا بیاید و از کومیکو که دوست دارد جوزه خوانده شود، مراقبت کند. جوزه ابتدا با سونئو بدرفتار است، ولی بعد از اینکه سونئو او را به دیدن دریا میبرد، رفتارش تغییر میکند و رابطهی خوبی بین آنها شکل میگیرد. شبی سونئو برای مراقبت از جوزه تصادف میکند و پاهایش آسیب جدی میبیند. او که رؤیایش غواصی در مکزیک و دیدن نوعی ماهی خاص آن منطقه است، روحیهاش را میبازد و بیخیال رفتن به مکزیک میشود، ولی با کمک جوزه دوباره امیدوار میشود و درمانش را ادامه میدهد.
فرصتهایی برای گفتگو
فکر میکنید چه ویژگیهایی در سونئو و جوزه آنها را به یکدیگر جذب کرد؟ چه نشانههایی از عشق آنها در فیلم وجود داشت؟
رابطهی عاشقانه در این انیمه با روابط عاشقانه در انیمیشنهای غربی چه شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند؟
فیلم توانست احساس جوزه به خاطر معلولیتاش را بهخوبی نشان دهد؟ اگر شما جای او بودید چگونه رفتار میکردید؟