
فیلمی انیمیشنی و ماجراجویانه دربارهی دزدیده شدن یک عروسک، ترسِ او از کنار گذاشته شدن از طرف صاحبش و بازگشت پیش او با کمک دوستان وفادارش
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم انیمیشنی کامپیوتری که دومین قسمت از سری انیمیشنهای داستان اسباببازی است، دربارهی اسباببازیهای یک کودک است که در غیاب او، از حالت اسباببازی خارج شده و جان میگیرند. یکی از آنها به نام وودی که شخصیت اصلی این فیلم است، در تلاش برای جلوگیری از فروش رفتن یکی از دوستان اسباببازیاش، توسط یک مجموعهدار اسباببازی دزدیده میشود. دوستان وودی تصمیم میگیرند به دلیل علاقهای که به او دارند و همچنین از خودگذشتگیهای پیشین وودی در رابطه با آنها، به جستوجوی او رفته و وودی را نجات دهند. کار گروهی مشترک و همکاری دوستان وودی، در نهایت باعث میشود که وودی به خانه و پیش صاحبش برگردد. وودی پس از آنکه با همکاران قدیم کابوی خودش آشنا میشود، در رابطه با بازگشتن به خانه دچار تردید و دودلی میشود، اما در طول فیلم متوجه ارزش دوستی و لذت بازیهایش با صاحبش شده و در نهایت تصمیم میگیرد به خانه و پیش او و دوستانش بازگردد. به طورکلی در این فیلم بر لذت بردن از رابطهی دوستانه، زندگی جمعی و علایق مشترک تأکید میشود.
دوستان وودی در مسیر نجات او با خطرات بسیاری مواجه میشوند، که این خطرات صحنههای نسبتاً ترسناکی ایجاد میکنند و جلوههای ویژهی انیمیشن نیز به باورپذیری این تصاویر کمک کرده است. صحنههای مبارزهی دو تا از اسباببازیها در ابتدای فیلم و اواسط آن، همچنین صحنهای که اسباببازیها میخواهند از خیابان بگذرند و نیز، صحنهی نجات پایانی از هواپیما میتواند برای کودکان کوچکتر دلهرهآور باشد. مجموعهداری که وودی را دزدیده، مدام از واژهی پول استفاده میکند و به فکر کسب سود است. همچنین، در طول فیلم بارها به جذابیتهای جنسی عروسکهای دختر اشاره میشود و بخشی از تعاملات شخصیتها نیز بزرگسالانه و حاوی اشارات جنسی است. از شخصیتهای این فیلم، اسباببازیها و وسایل مختلفی در بازار موجودند که تماشای فیلم میتواند میل به خرید آنها را در کودکان ایجاد کند. تماشای این فیلم برای کودکان زیر ۷ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۷ تا ۹ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در مورد مسائل خشن یا غمانگیز داستان با هم گفتوگو کنند.
چکیده داستان
وودی که یک اسباببازی کابوی است، توسط اَل که یک مجموعهدار و صاحب فروشگاه بزرگ اسباببازی است، دزدیده میشود. وودی زمانی که در دفتر کار اَل رها میشود، با عروسکهای دیگری آشنا میشود که مانند وودی کابویاند و به او یادآور میشوند که وودی هم مانند آنها قبلاً بازیگر یک سریال کودکانه و بسیار محبوب بوده است. آل که با دزدیدن وودی، مجموعهی عروسکهای کابویاش تکمیل شده، تصمیم دارد آنها را به موزهای در توکیو بفروشد. وودی میخواهد به خانه و پیش صاحبش، اَندی، برگردد، اما همکاران کابویاش او را قانع میکنند که با آنها به توکیو برود؛ چرا که در آنجا محبوبیت بیشتری خواهد داشت. در این میان، دوستان عروسکی دیگر وودی که در خانهی اندی با او زندگی میکردند، در تلاشاند او را از دست اَل نجات داده و به خانه بازگردانند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظرتان بهتر نبود وودی به موزهی اسباببازی در توکیو برود؟ اگر شما جای او بودید چه کار میکردید؟
چه چیزی باعث شده بود سریال وودی دیگر ادامه پیدا نکند و ساخته نشود؟ وودی نسبت به این موضوع چه احساسی داشت؟
فکر میکنید چرا اَل دوستان کابوی وودی را در دفتر کارش حبس کرده بود؟ رفتار اَل برای شما ناخوشایند بود؟ به نظرتان دوستان وودی چه احساسی داشتند؟