
فیلمی انیمه و فانتزی دربارهی تقابل دنیای خونآشامها و انسانها، و تلاش یک دورگه برای کمک به انسانها، همراه با تجربهی خودشناسی و دوستی
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این انیمهی دلهرهآور که بر اساس سومین رمان از مجموعهی دی شکارچی خونآشام، نوشتهی هایدیوکی کیکوچی ساخته شده، ماجرای یک دامپیر، یعنی دورگهی انسان و خونآشام، به نام دی است که از طرف پدر و برادر دختری به نام شارلوت که توسط یک خونآشام ربوده شده، مامور میشود تا او را به خانه بازگرداند. دی که تواناییهای یک خونآشام و یک انسان را دارد، با استفاده از تجربه و دانایی خود، مایر و شارلوت را پیدا میکند و متوجه میشود شارلوت به انتخاب خود با مایر همراه است و به او علاقه دارد. دی در این ماموریت، خطرات و فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سرمیگذارد و در نهایت با دیدن محبت مایر و شارلوت، میپذیرد که آنها را رها کند تا بتوانند به شهر تاریکیها سفر کنند. شارلوت و مایر هم که کلیشههای مربوط به دنیای انسانها و خونآشامها را رها کردهاند، با محبت و احترام به دی و شکارچیان میآموزند که میتوانند در کنار یکدیگر زندگی صلحآمیزی داشته باشند. این فیلم با پررنگ کردن مفاهیمی چون دوست داشتن، تنهایی، همدلی و شجاعت، نشان میدهد که انسانها میتوانند خارج از چارچوبهای تعیین شده از سمت جامعه و کلیشههای موجود، برای زندگی خود تصمیمگیرنده باشند و با همراه کردن آن با شجاعت، به هدف خود برسند.
در فیلم موقعیتهای ترسناک و خشن بسیاری وجود دارد که ممکن است برای کوچکترها آزاردهنده باشند؛ موقعیتهای بسیاری از مبارزه با شمشیر، پرتاب لیزر و زدوخورد وجود دارد که در آنها شخصیتهای فیلم آسیب دیده یا کشته میشوند. خونآشامها و هیولاها ظاهری ترسناک دارند و به انسانها آسیب میرسانند. در برخی از موقعیتها تشخیص انسانها از خونآشامها کار دشواری است و برخی از شخصیتها که در ظاهر انسانهایی معمولی هستند، ناگهان تبدیل به خونآشام میشوند. یکی از شخصیتها برای زنده کردن جسم خود از جادو و خون یک انسان استفاده میکند. همچنین، موقعیتهایی از در آغوش گرفتن و ابراز محبت بین دو شخصیت زن و مرد وجود دارد و یکی از شخصیتها وارد بار میشود و مشروب سفارش میدهد. لباس بعضی از شخصیتهای زن نیز به شکلی است که بر جنبههای جنسی بدنشان تاکید اغراقآمیزی میشود. تماشای این فیلم برای نوجوانان بالای ۱۶ سال پیشنهاد میشود.
چکیده داستان
خونآشامی به نام مایر، دختری به نام شارلوت را به خاطر علاقهای که به او دارد میرباید تا او را به قصر تاریکی برده و با استفاده از تنها فضاپیمای باقیمانده، همراه با او به شهر تاریکیها سفر کند و پس از آن در آرامش زندگی کنند. پدر و برادر شارلوت، فردی به نام دی، یک دامپیرِ دورگهی انسان و خونآشام، و یک گروه از شکارچیان خونآشام را با وعدهی جایزه به دنبال شارلوت میفرستند. دی که یک شکارچیِ ماهرِ خونآشام است، در تعقیب و گریز شارلوت و مایر متوجه علاقهی آن دو به یکدیگر میشود. در این مسیر انسانها و خونآشامهای بسیاری کشته میشوند. تا اینکه در نهایت مایر موفق میشود با کمک و حمایت هیولاهای باربارویس به قلعهی خونآشامی به نام کامیلا برسد که آخرین بازماندهی سفینهها برای سفر به شهر تاریکی در آنجاست. اما کامیلا که قصد دارد با استفاده از خون شارلوت، جسم خود را به زندگی بازگرداند، از جادوی ایجاد توهم برای گمراه کردن دی، مایر و شکارچیان خونآشام استفاده میکند. در نهایت دی و مایر موفق میشوند کامیلا را شکست دهند. دی و آخرین بازماندهی شکارچیان، انگشتری از شارلوت برمیدارند تا نزد پدر و برادرش ببرند و مایر نیز به همراه شارلوت به شهر تاریکیها سفر میکند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما شخصیت دی میتواند قهرمان فیلم باشد؟ کدام ويژگیها او را تبدیل به قهرمان میکند و کدام ویژگیهای دی برای شما جذاب و تاثیرگذار است؟
فکر میکنید داستان این فیلم چه تفاوتی با سایر داستانهای خونآشام دارد؟
آیا خشونت نشان داده شده در فیلم در پیشبردن داستان موثر است یا حذف آن آسیبی به آن نمیزند؟ فکر میکنید خشونت نشان داده شده در فیلمهای انیمیشنی، تاثیری متفاوت با نمونههای واقعی آن دارد؟