این انیمیشن کامپیوتری سه بعدی که بر اساس یک سریال انیمه به نام ماجراجوییهای گامبا و رمانی اثر آستو سایتوه ساخته شده ماجرای مبارزهای میان موشها و راسوهاست. در این فیلم زبل( گامبا) که موشی شهری است برای دیدن دنیا، همراه با دوستش خپل (متیو) سفری را آغاز کرده و در جریان عملیاتی برای نجات موشهای جزیرهی رویاها، از حمله راسوها قرار میگیرند. زبل که موشی شجاع است، از مبارزه با راسوها ترسی ندارد. شجاعت او برای موشها و پرندگان جزیره الهامبخش است و آنها را در مقابل راسوها متحد میکند. در این مبارزه، موشها با استفاده از دانایی و توانایی تصمیمگیری و همراه کردن آن با شجاعت و تلاش برای آزادی، موفق میشوند گروه راسوها را شکست دهند و با رسیدن به جزیرهی پناهگاه، آرامش را تجربه کنند. تجربهی سفر برای زبل، خپل و موشهای کشتی، زمانی برای شناخت تواناییها و همدلی است و با نجات موشهای جزیره، آنها پیروزی و امید را تجربه میکنند. فیلم با پررنگ کردن مفاهیمی چون دوستی، همدلی کردن، شجاعت، ماجراجویی و اتحاد این پیام را دارد که قدرت دوستی و اتحاد، شجاعت مواجهه با موقعیتهای بحرانی را میدهد و با استفاده از قدرت تصمیمگیری بر مبنای دانایی، میتوان مانند موشها پیروزی را تجربه نمود. در فیلم موقعیتهای ترس و خشونت وجود دارد که ممکن است برای کوچکترها آزاردهنده باشد: دندانها و پنجههای راسوی سفید به او ظاهری ترسناک داده است. او از قدرت خود برای تحقیر کردن و شکار موشها استفاده میکند و دوست دارد قبل از شکار، آنها را بترساند. راسوها همگی گوش به فرمان راسوی سفید هستند و به دستور او به موشها حمله میکنند. در فیلم موقعیتهایی از مبارزه میان راسوها و موشها وجود دارد که در آن برخی از شخصیتها آسیب میبینند و همچنبن بوبو و پدر چیچی کشته میشوند. جانِ زبل برای کشتن راسوی سفید تهدید میشود و زمانی که همه فکر میکنند راسوی سفید مرده است، از زیر آب خارج میشود و با خشم بسیار به موشها و پرندگان حمله میکند. در فیلم موقعیتهایی از ابراز علاقهی زبل و گلی وجود دارد که به صورت نگاههای معنادار نشان داده شده است. علاوه بر آن موضوع نجات مردم به شکلی که در فیلم مطرح شده، در دنیای کودکان معنادار نیست. تماشای این فیلم برای کودکان زیر 8 سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان 8 تا 10 سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را همراه والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتوگو کنند.
زبل و خپل دو موش شهری هستند که از زندگی روزمرهی شهری و مبارزه با گربهها خسته شدهاند بنابراین تصمیم میگیرند یک سفر ماجراجویانه برای دیدن اقیانوس و دنیایی بزرگتر را شروع کنند. در شروع سفر، آن دو شهری را پیدا میکنند که در آن موشهای کشتی زندگی میکنند. زبل با جسارتی که در مبارزه با رئیس موشها، هرکول، از خود نشان میدهد، مورد توجه و محبت او قرار میگیرد. در همین زمان موش کوچکی به نام چیچی که در جزیرهی رویاها زندگی میکند، نزد موشهای کشتی میآید تا از آنها بخواهد همراهِ موشهای جزیره با راسوها مبارزه کنند. زبل و گروه کوچکی از موشهای کشتی، راهی سفری در اقیانوس میشوند. در جزیرهی رویاها، موشهای کشتی و جزیره در نبرد با راسوها با یکدیگر همکاری میکنند، اما راسوی سفید که حیلهگر و قدرتمند است، موشهای بسیاری از جمله رئیس موشهای جزیره را میکشد بنابراین موشها مجبور میشوند به جزیرهی پناهگاه مهاجرت کنند. زبل و دوستانش در مبارزه با راسوها شجاعت بسیاری به خرج میدهند و همراه با پرندگان که در نهایت به یاری آنها آمدهاند، راسوها را شکست میدهند.
فکر میکنید چه چیزی دوستان زبل را ترغیب کرد برای نجات موشهای جزیره رویاها، با او همراه شوند؟ فکر میکنید چرا موشها در نهایت تصمیم گرفتند جزیرهی زیبا و آرام را رها کنند و به محل زندگی قبلی خود، شهر و کشتی، بازگردند؟ به نظر شما خشونت نشان داده شده در فیلمهای انیمیشنی چه تفاوتی با نسخههای واقعی آن دارد؟