
فیلمی انیمیشنی و عاشقانه دربارهی عشق شاهزادهای جوان، تلاش جادوگر قصر برای طلسم او و معشوقهاش و مقابلهی آنها با پلیدی
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم که آخرین اثر از مجموعهی شاهزاده قو است، به داستان شاهزادهای جوان به نام می لی میپردازد که قصد ازدواج با پسری نقاش به نام چن را دارد. جادوگر قصر، فنگ، که خود عاشق چن است، با استفاده از انواع طلسمها قصد دارد جلوی این ازدواج را بگیرد، اما می لی و چن به کمک دوستانشان، شاهزاده قو، ادوت و درک، به مقابله با این جادوگر وارد میشوند. می لی وقتی درگیر طلسم میشود، بدون اینکه روحیهی خود را ببازد، بدنبال راهحل است و سعی دارد خود و چن را از این موقعیت نجات بدهد. او با دیدی خوشبینانه به شرایط نگاه میکند و به رخداد اتفاقات مثبت باور دارد. اودت و درک نسبت به قولی که به دوستانشان دادهاند، احساس مسئولیت بالایی دارند و هر کاری از دستشان برمیآید انجام میدهند تا آنها را خطر نجات بدهند. اودت درک خوبی نسبت به احساسات می لی دارد و در زمانی که او به پیرزنی فرتوت تبدیل شده و کسی او را نمیشناسد، این اودت است که حرف می لی را باور میکند و همین باور و اعتماد کلید شکستن طلسم و از بین رفتن فنگ میشود. فیلم بر اهمیت باور به ندای درون و قدرت خوبی و برتری آن بر نیروهای پلید تاکید دارد و دوستیهای عمیق را عاملی مهم برای حل مشکلات معرفی میکند.
فیلم شامل برخی صحنههای ترسناک است از جمله طلسمهای مختلفی که بر روی شخصیتهای فیلم اتفاق میافتد، مثل تبدیل انسان به اژدها و یا فردی پیر و رو به مرگ و یا دود شدن شخصیتها و حبس درون تابلوی نقاشی. حملهی عنکبوتی عظیم به شخصیتها و تنیدن تار به دور آنها و حملهی ماری بزرگ و دمیدن آتش که به بیهوشی موقت یکی از شخصیتها میانجامد. میلی و چن همدیگر را دوست دارند و قرار است باهم ازدواج کنند. این احساس با نگاههای عاشقانه، تعریف از ظاهر هم و در آغوش کشیدن و بوسه ابراز میشود. موضوع ازدواج زوجها و بچهدار شدنشان نیز در فیلم مطرح میشود که موضوعاتی متعلق به جهان بزرگسالی است.
چکیده داستان
شاهزاده می لی به پسری نقاش به نام چن علاقهمند است. پادشاه که مخالف ازدواج آنهاست، توسط جادوگرش، فنگ، پسر را به اژدهایی تبدیل میکند. می لی به سرزمین شاهزاده قو، اودت میرود و به کمک او چن را از طلسم رها میکند. آنها برای ازدواج به سرزمینشان برمیگردند و اودت و همسرش درک نیز برای محافظت از آنها، در طول سفر همراهیشان میکنند. پادشاه برای جبران خطایش، مراسمی بزرگ برای ازدواج می لی و چن ترتیب میدهد، اما فنگ که به چن علاقهمند است، می لی را به پیرزنی فرتوت تبدیل میکند و خود به ظاهر می لی در میی دوستانش، متوجه این طلسم شده و جلوی نقشههای فنگ را میگیرد و او نابود میشود.
فرصتهایی برای گفتگو
اگر شما جای می لی بودید، در مورد فنگ چه تصمیمی میگرفتید و او را چطور مجازات میکردید؟ به نظر شما، برای توبیخ افراد خطاکار به چه معیارهایی باید توجه کرد؟
تا به حال شده به چیزی باور داشته باشید، ولی هیچکس به جز شما به آن موضوع باور نداشته است؟ فکر میکنید باور داشتن به موضوعات به چه زمینههایی نیاز دارد؟
پادشاه برای ثبت خاطرات خود و خانوادهاش از نقاشی دیواری استفاده میکرد، در حال حاضر برای ثبت خاطرات چه روشهایی وجود دارد؟ شما کدام روش را بر ثبت خاطرات بهتر میدانید؟