
فیلمی فانتزی دربارهی مخلوقات یک دانشمند دیوانه، مشکل یکی از آنها در رؤیا دیدن و تلاش او برای دزدیدن رؤیای بچهها
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
داستان این فیلم سینمایی که در فضایی فانتزی و سوررئال اتفاق میافتد، دربارهی فردی ساختهشده در آزمایشگاه به نام کرنک است که چون توان رؤیا دیدن ندارد، دچار پیری زودرس شده و حالا میخواهد با دزدیدن رؤیای بچهها، پیریاش را به تاخیر بیندازد. افراد او بچهها را از خانههایشان میدزدند و به مقر کرنک میآورند تا آنها را به دستگاه استخراج رؤیا وصل کند و رؤیای آنها را به ذهن خود منتقل کند. مشکلی که در این میان وجود دارد این است که بچهها وقتی به محل اقامت کرنک آورده میشوند، به خاطر ظاهر و رفتارهای ترسناک او و فرایندی که از خانههایشان ربوده شدهاند، فقط کابوس میبینند. تنها یک کودک است که از کرنک نمیترسد و تنها دغدغهاش خوردن است. تا زمانی که کرنک میتواند او را با خوراکی راضی نگه دارد، او خوشحال و آرام است و قصد رفتن ندارد اما برادر این پسربچه، یک فرد قویهیکل است که برای نجات او دستبهکار شده است. او با کمک یک دختربچهی یتیم موفق میشود برادرش و بقیهی بچهها را نجات دهد. به این ترتیب، تشکیلات رؤیادزدی هم برچیده میشود. فیلم بین رؤیا دیدن و پیر نشدن ارتباط برقرار میکند ولی این ارتباط در قالب داستانی فانتزی ارائه میشود که شاید برای بسیاری از مخاطبان قابل درک و پیگیری نباشد.
فضای فیلم تاریک و ترسناک است و همهی اتفاقات در شب رخ میدهند. شخصیتها چهرههایی عجیب و ترسناک و رفتارهایی خشن دارند. کرنک و افرادش بچهها را میدزدند. آنها برای دزدیدن بچهها آنها را میترسانند و به گریه میاندازند. افراد کرنک تحتتاثیر مسمومیت، با یکدیگر هم خشن رفتار میکنند و در چشم هم چاقو فرو میکنند یا یکدیگر را خفه میکنند. دستیار کرنک دختربچهای را در دریا میاندازد تا غرق شود. چهرهی دو کودک به تدریج تبدیل به چهرهی پیرزن و پیرمرد میشود. علاوه بر فضای ترسناک فیلم، نوع خشونت به کار رفته از طرف شخصیتها هم خشونتی سنگین و بزرگسالانه است. تماشای این فیلم برای افراد کوچکتر از ۱۵ سال پیشنهاد نمیشود.
چکیده داستان
یک دانشمند ناشناس، انسانی بسیار باهوش و بدجنس به نام کرنک ساخته که توانایی رؤیا دیدن ندارد و همین باعث شده دچار پیری زودرس شود. او به همراه سایر مخلوقات دانشمند، در ساختمانی عجیب در یک سکوی نفتی متروکه زندگی میکند. کرنک با استفاده از یک دستگاه استخراج رؤیا، خوابهای بچهها را می دزدد تا جلوی پیر شدن خودش را بگیرد. افراد کرنک، بچهها را از یک شهر بندری در نزدیکی سکو میربایند و آنها را به محل زندگی او میآورند. یکی از این بچهها دنری نام دارد که برادر کوچک و ناتنی پهلوان سیرک است. پهلوان که یک نام دارد، به همراه دختربچهای یتیم به نام میِت، به دنبال دنری میگردند و مقر کرنک را پیدا میکنند. طی یک درگیری با افراد کرنک، میِت در دریا میافتد و به نظر میرسد غرق شده ولی توسط یک غواص که در آبهای زیر بندر زندگی میکند، نجات مییابد. بعدا معلوم میشود این غواص، همان دانشمندی است که کرنک و بقیه را خلق کرده و سکوی نفتی آزمایشگاه او بوده است. او با توطئهی کرنک به داخل دریا پرت شده تا آزمایشگاهش تصاحب شود. میِت بعد از نجاتیافتن توسط دانشمند، دنری را در دستگاه استخراج رؤیا در مقر کرنک پیدا میکند. یکی دیگر از مخلوقات دانشمند که یک مغز سخنگوست، به میِت میگوید که برای نجات دنری باید از طریق دستگاه، وارد جهان رؤیا شود. میِت در جهان رؤیا کرنک را میبیند و با او یک معامله میکند. او از کرنک میخواهد دنری را آزاد کند و در عوض، او را به عنوان منبع رؤیا جایگزین کند. سپس میِت کنترل رؤیا را در دست میگیرد و آن را وارد یک چرخهی بینهایت میکند؛ با این کار، ذهن کرنک تخریب میشود. یک و میِت همهی بچهها را نجات میدهند و سکوی نفتی هم منفجر میشود.
فرصتهایی برای گفتگو
داستان فیلم را فهمیدید؟ به طور کلی نظرتان دربارهی این فیلم چیست؟ فکر میکنید با چه انگیزهای ساخته شده است؟
به نظر شما دانشمند با چه هدفی، کرنک و بقیه را ساخته بود؟ چرا کرنک نمیتوانست رؤیا ببیند؟
فکر میکنید چرا داستان سعی کرده بود بین رؤیا دیدن و پیر نشدن ارتباط برقرار کند؟ شما چه ارتباطی میبینید؟