«فیلم لگو ۲» یک انیمیشن کامپیوتری بر اساس محصولات لگو است که در ادامهی قسمت قبلی آن ساخته شده است. شهر لگوها پس از پنج سال به ویرانهای بیروح و خشن تبدیل شده که در آن تنها امیت است که هنوز میتواند لبخند بزند و از زندگی لذت ببرد. به همین علت، دیگران او را بچهای میدانند که هنوز بزرگ نشده است. وقتی ژنرال آشوبگر پنج نفر از دوستان او، از جمله لوسی، را به منظومهی دیگری میبرد، او سعی میکند دوستانش را نجات دهد و سرسختی و خشونت خود را به همه اثبات کند. اما در نهایت همه میفهمند جنگ و خشونت به نفع هیچ کس نیست. آنها یاد میگیرند خودشان را بپذیرند و دست از تلاش برای تغییر هم بردارند. داستان فیلم در واقع حاصل بازیها و دعواهای یک خواهر و برادر است که اگر نتوانند با هم کنار بیایند، باید همهی اسباببازیها را جمع کنند و هیچ کدام حق نخواهند داشت با آنها بازی کنند. فیلم با نمایش دوستی و وفاداری شخصیتهای لگو بر ارزش شادی، مهربانی، صلح و آشتی تأکید میکند. در فیلم، صحنههای خشن و ترسناک متعددی از جمله حملهی فضاییها، شلیک تیرها و موشکهای مختلف، ویرانی ساختمانها و تکهتکه شدن تجهیزات لگویی بر اثر انفجار وجود دارد. همچنین، تغییر شکلهای متعددی از شخصیتهای مهربان و دوستداشتنی به هیولاهای خشن وجود دارد که ممکن است برای کوچکترها ترسناک باشد. در دوبلهی فارسی عبارتهای توهینآمیز متعددی به فیلم اضافه شده که برخی از آنها به ناسزاهای جنسی و جنسیتی اشاره دارد. علاوه بر ازدواج و زندگی مشترک که در فیلم بسیار برجسته است، موضوعات آخرالزمانی و نجات دنیا، موضوعات معناداری در دنیای کودکان نیست. همچنین، تماشای شخصیتها و سازههای لگویی در فیلم ممکن است عطش خرید این اسباببازیها را در کودکان افزایش دهد. تماشای این فیلم برای کودکان کوچکتر از ۸ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۸ تا ۱۰ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را با حضور و همراهی والدین تماشا کنند تا فرصت گفتگو دربارهی موارد یادشده را داشته باشند.
پنج سال از آخرین حملهی بیگانهها به شهر لگوها گذشته و امیت تنها کسی است که هنوز لبخند میزند. او خانهی رنگارنگی ساخته تا با لوسی در آن زندگی کند، ولی لوسی او را بیش از اندازه شاد و مهربان میداند. در همین موقع، ژنرال آشوبگر از راه میرسد و پنج نفر از شهروندان، از جمله لوسی را با خود به منظومهی دیگری میبرد؛ جایی که ملکه همهچیزشو قصد دارد برای عروسی خودش جشن مفصلی ترتیب دهد. لوسی سرسختانه در برابر وسوسههایی برای شاد بودن ایستادگی میکند و به کمک امیت که حالا حسابی سرسخت و خشن شده، برای نابودی جشن تلاش میکند. اما در نهایت، آنها به ارزش شادی و مهربانی پی میبرند.
به نظر شما، شادی و مهربانی وجه تمایز بچهها از بزرگترهاست؟ چه ویژگیهایی را برای بزرگ شدن لازم میدانید؟ امیت و لوسی در این داستان چه درسهایی گرفتند؟ شخصیتهای واقعی داستان چطور؟ فکر میکنید سازندگان فیلم از بمبهای دوستداشتنی به شکل قلب و ستاره چه منظوری داشتهاند؟