
فیلمی انیمیشنی دربارهی تبدیل شدن دختری نوجوان به پاندا، تلاش او برای پذیرفتن تغییرات و کنار آمدن با شرایط جدید همراه با اهمیت دوستی
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم انیمیشنی دربارهی دختری به نام میمی است که با ورود به سیزده سالگی و دورهی بلوغ، در زمان تجربهی احساساتی مانند خشم تبدیل به پاندایی قرمز میشود. این طلسم قدیمی که در خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است، در روزگاران کهن به زنان خانواده برای نجات شهر و خانواده از دست دشمنان کمک کرده است، اما در زندگی شهری و مدرن زنان پاندای خود را در شیای محبوس میکنند تا بتوانند به راحتی زندگی کنند. میمی با کمک دوستانش متوجه میشود حضور پاندا ویژگی منحصر به فرد اوست و میتواند به او قدرت دهد. او به جای محبوس کردن پاندا تصمیم میگیرد راههای کنترل آن را تمرین کند تا بتواند آن را نگاه دارد. در این مسیر او ماجراهای بسیاری را پشت سر میگذارد و بارها با مخالفت خانواده مواجه میشود، اما مصمم بودن او و تلاشش برای رسیدن به هدفی که دارد در نهایت سبب میشود دیگران نیز با او همراه شوند. جهان نوجوانی میمی و تجربهی گروه همسالان ممکن است برای نوجوانان معنادار باشد.
در فیلم موقعیتهایی از ترس و خشونت وجود دارد. میمی بعد از تجربهی خشم بسیار تبدیل به پاندا میشود و پس از آن تنهایی و ترس را تجربه میکند. در یکی از موقعیتها میمی با پاندا به یکی از بچههای مدرسه حمله میکند. مادر تبدیل به پاندایی بزرگ میشود و قسمتهایی از شهر را خراب میکند. میمی و مادرش که تبدیل به پاندا شدهاند، با یکدیگر مبارزه میکنند. علاوهبر آن در فیلم از الفاظ و عبارات توهینآمیز استفاده شده که در نسخهی دوبله نیز وجود دارد و در برخی موقعیتها شخصیتهای فیلم با لحنی تحقیرآمیز با یکدیگر صحبت میکنند. میمی و دوستانش دربارهی پسری که در فروشگاه کار میکند و همچنین اعضای گروه موسیقی مورد علاقهشان رویابافی میکنند که ممکن است برای کوچکترها معنادار نباشد. تماشای فیلم برای کودکان زیر 11 سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان 11 تا 13 سال نیز با همراهی بزرگترها پیشنهاد میشود تا در صورت نیاز امکان گفتوگو داشته باشند.
چکیده داستان
میمی دختری نوجوان است که با ورود به سیزده سالگی، متوجه میشود زنان خانوادهاش سالها رازی را همراه با خود داشتهاند. آنان با رسیدن به سن بلوغ و در زمان تجربهی احساساتی مانند خشم، تبدیل به پاندایی قرمز میشوند. پاندا نیرویی تاریک همراه با خود دارد و زنان خانواده در زمان ماه سرخ، با انجام طلسمی مخصوص، پاندا را در شیای محبوس میکنند. میمی تصمیم میگیرد پاندای خود را نگاه دارد و به جای مبارزه با پاندا بیاموزد که چطور احساساتش را کنترل کند، اما با مخالفت خانواده مواجه میشود. او با تلاش بسیار و به دست آوردن توانایی کنترل خشم موفق میشود به خواستهی خود برسد و به عنوان اولین عضو خانواده پاندا را نگه دارد.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما چه اتفاقی به میمی کمک کرد تا حضور پاندا را بپذیرد؟ شما هم ویژگیای دارید که آن را دوست نداشته باشید؟ فکر میکنید پذیرفتن این ویژگی چه تاثیری در زندگی شما خواهد داشت؟
فکر میکنید چه اتفاقی درنهایت باعث شد مادر میمی و مادربزرگش یکدیگر را بپذیرند و برای درست کردن رابطهشان تلاش کنند؟
به نظر شما قوانین در با ثبات بودن شرایط جامعه و خانواده چه نقشی دارند؟ فکر میکنید میمی چرا بعد از حضور پاندا تلاش کرد تا قوانین خانواده را با توجه به خواستههای خود تغییر دهد؟