قطار سریعالسیر قطبی یک انیمیشن کامپیوتری سهبعدی، بر اساس کتابی به همین نام، نوشتهی کریس ون آلسبرگ است. داستان در مورد پسربچهای است که به وجود بابانوئل و داستانهای مربوط به شب کریسمس شک دارد. قطار ویژهای او را به همراه بچههای دیگر به سرزمینی اسرارآمیز میبرد؛ جایی که بابانوئل سفر خود را برای رساندن هدیهها به بچهها از آنجا آغاز میکند. نشستن بچهها با هم در واگن و حضور مأمور قطار در بین آنها، به عنوان تنها بزرگسال، تداعیکنندهی فضای کلاس یا اردوهای تفریحی است. در این سفر هر یک از بچهها تجربهای متناسب با روحیات خودش کسب میکند؛ فروتنی و بردباری برای یادگیری، اعتماد به نفس در تصمیمگیری، مهرورزی، دوستی و باورداشتن از مهمترین پیامهای فیلماند. فیلم بر این نکته تأکید دارد که زندگی ما متأثر از باورهای خود ماست و باورهای ما نتیجهی انتخابهایمان. همچنین، این موضوع را برجسته میکند که هدیهای بالاتر از دوستی نیست. در فیلم صحنههای ترسناک و خشن متعددی وجود دارد و در موقعیتهای مختلف، شخصیتهای داستان در معرض خطر قرار میگیرند که ممکن است باعث اضطراب کوچکترها شود؛ از جمله میتوان به خطر پرت شدن از قطار، سُرخوردن قطار روی یخ، شکستن یخ دریاچه و سقوط در آب، رد شدن از روی ریل در ارتفاع بلند شبیه بندبازها، محو شدن شخصیت مرموز در صحنههای مختلف، برخورد او با دیوارهی تونل و سقوط ستارهی غولپیکر درخت کریسمس اشاره کرد. تماشای فیلم برای کودکان کوچکتر از ۶ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۶ تا ۸ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را همراه والدین تماشا کنند تا بتوانند در مورد موارد ترسناک فیلم و سؤالها یا نگرانیهایشان با هم گفتگو کنند.
پسربچهای که به وجود بابانوئل و داستانهای مربوط به شب کریسمس شک دارد، با سروصدای قطار بیدار میشود. قطارِ ویژهای جلوی خانهشان توقف کرده تا او را همراه با دیگر بچهها به قطب شمال ببرد، جایی که بابانوئل سفر خود را برای رساندن هدیهها به بچههای سراسر دنیا از آنجا شروع میکند. در این سفر او با خطرات مختلفی روبهرو میشود و با تجربهی دوستی، پاسخ تردیدهایش را پیدا میکند.
به نظرتان چرا بعضیها نمیتوانستند صدای زنگوله را بشنوند؟ به نظر شما، چرا پیامهای روی بلیتها برای هر یک از بچهها متفاوت بود؟ مراسم و آیینهای مسیحیان در کریسمس چه تفاوتها یا شباهتهایی با نوروز دارد؟