
فیلمی انیمیشنی و کمدی دربارهی تلاش سگی دردسرساز برای تغییر و پیروزی در مسابقات
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این انیمیشن کامپیوتری که براساس استریپ کمیکی به همین نام، اثر پاول و برد اندرسون ساخته شده است، دربارهی ماجرای سگی دردساز و تنبل به نام مارمادوک است. روزی مربی معروف تعلیم سگ، گال هیلتون تصمیم میگیرد خود را در چالشی قرار بدهد و با تعلیم مارمادوک، جام پیروزی مسابقات سگها را برای چندمین بار به خانه بیاورد. تعلیم مارمادوک به سادگی پیش نمیرود و او بارها شکست میخورد. مارمادوک به خاطر شکستهای متعدد خود در زمان تمرین و در میدان مسابقات، به شدت از خودش ناامید و بیزار شده است، اما خانوادهاش مدام تشویقش میکنند و به او روحیه میدهند. مربی که ابتدا برای شهرت بیشتر خود به سراغ مارمادوک رفته، دلبستهی مارمادوک میشود و رابطهای دوستانه همراه با حمایت کردن، بین آن دو شکل میگیرد. مارمادوک در ابتدا تسلیم نقاط ضعف و وسوسههایش میشود، ولی در ادامه با کمک آموزشهای مربیاش و به لطف حمایتهای خانوادهاش موفق میشود بر خود غلبه کند و با اراده و سختکوشی، کاری غیر ممکن را ممکن میسازد. فیلم بر شناخت قدرتهای درونی تاکید دارد و ایجاد تغییر برای همه را امکانپذیر میداند.
مارمادوک سگی دردسرساز است که برای خود و بقیه مدام مشکل تولید میکند. او در سفرش دور دنیا موقعیتهای ترسناکی مانند شنا در اقیانوس و تعقیب شدن توسط کوسهها را تجربه میکند. در مسابقه، مارمادوک به علت پرخوری دچار مشکل گوارش میشود و با خارج شدن باد معدهاش، محیط را مسموم میکند طوریکه باعث حالت خفگی موقت مردم میشود. در پایان مردی از ارتفاع با دوربین بر سر مارمادوک میافتد و باعث بیهوشی او میشود. مربی مارمادوک، گال هیلتون با زنی جوان آشناست و در خلال مسابقات باهم قرار میگذارند. سگی ماده از مارمادوک خوشش میآید و سعی دارد خودش را به او نزدیک کند و در پایان این حس دو طرفه میشود و آنها یکدیگر را بغل میکنند. بدن برخی زنان در فیلم با انحناهای اغراقآمیز ترسیم شدهاند و گاه لباسهای کوتاه و تاحدی بدننما بر تن دارند.
چکیده داستان
مارمادوک سگی خانگی و بسیار دردسرسازی است که در چالشی، توسط مربی مشهور مسابقات سگها، گال هیلتون انتخاب و تحت تعلیم قرار میگیرد، اما در روز مسابقه، مارمادوک تسلیم اشتهایش میشود و با پرخوری مسابقه را خراب میکند. مربی او را طرد میکند و پس از آن مارمادوک دور دنیا را سفر میکند تا مربی را به همراهی مجدد او در مسابقات سگها راضی کند. مربی و خانوادهی مارمادوک بار دیگر او را برای مسابقات آماده میکنند و اینبار او بر نقاط ضعفش غلبه میکند و برنده میشود.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما چه عاملی باعث تغییر نگاه مارمادوک به خودش و تواناییهایش شد؟ تا به حال تجربهای مشابه مارمادوک در زندگی داشتهاید؟
برایتان پیش آمده که از خودتان و کارهایی که انجام میدهید ناراضی شوید؟ در این مواقع چطور احساس خود را تغییر میدهید؟