این انیمیشن کامپیوتری، قسمت دوم از انیمیشن ماشینهاست. در این قسمت داستان دو ماشین به نامهای لایتنینگ و میتر روایت میشود که هر دو برای شرکت در مسابقهای جهانی سفری را آغاز میکنند. در همین حال چند سرمایهدار نفتی که میخواهند منافع خود را تضمین کنند، برنامه دارند تا در حرکت ماشینهای مسابقه که از سوخت دیگری استفاده میکنند، اخلال به وجود بیاورند تا بتوانند نفت خود را بفروشند. میتر که به خودش و میزان هوشش شک دارد، ناخواسته درگیر این ماجرا میشود و اطلاعاتی را جابهجا میکند. او بابت همین قضیه به دردسر میافتد و اسیر خلافکارها میشود، شجاعانه برای نجات لایتنینگ از مرگ تلاش میکند و بمبی را که رویش کار گذاشتهاند، خنثی میکند. او در نهایت متوجه میشود که خودش را همیشه دستکم میگرفته است. فیلم بر اهمیت دوستی، اعتمادبهنفس و پذیرفتن تفاوتها تأکید میکند و اینکه هیچ گاه نباید خود و تواناییهایمان را دستکم بگیریم. فیلم صحنههای خشن و ترسناک متعددی دارد و ممکن است برای برخی کودکان ترسناک باشد. بهدفعات از اسلحه استفاده میشود، انفجار رخ میدهد، ماشینها به قصد آسیب رساندن یکدیگر را دنبال میکنند و انفجار بمبی نزدیک است یکی از شحصیتهای اصلی فیلم را بکشد. همچنین مضامین داستان مانند جاسوسی و سوخت جایگزین و منافع شرکتهای نفتی، مضامین پیچیدهای برای کودکان کمسنوسالاند و آنها را وارد مناسبات بزرگسالانهای میکنند که در جهان امن و کوچکشان جایی ندارند. سطح هیجان نیز در این انیمیشن خیلی بالاست و این هیجان همراه با فضای رقابتی داستان، برای کودکان کوچکتر مناسب نیست. از طرفی، گفتگوهای بین شخصیتها پرشمار و پرسرعتاند و پیگیری خط داستانی برای کوچکترها دشوار است. از شخصیتهای این فیلم، محصولات زیادی در بازار وجود دارد که ممکن است تماشای فیلم، عطش خرید این محصولات را در کودکان افزایش دهد. تماشای این فیلم برای کودکان زیر ۸ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۸ تا 10 سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را با همراهی والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم در صورت نیاز فرصت داشته باشند با هم گفتگو کنند.
دو ماشین به نامهای لایتنینگ و میتر برای شرکت در مسابقهای سفرشان را آغاز میکنند. سوختی که در مسابقه استفاده میشود سوختی جایگزین است که عدهای میخواهند برای بد نشان دادن آن، برای حرکت ماشینها اخلال ایجاد کنند. میتر تصادفاً در صحنهای که جاسوسی در حال دستگیر شدن است حضور دارد و جاسوس اطلاعاتی را زیر بدنهی میتر جاسازی میکند. میتر ناخواسته وارد ماجراهای جاسوسی و پلیسی میشود و برای دستگیری خلافکارها کمک میکند. خلافکارها بمبی در میتر جاسازی میکنند که خنثی کردن آن با صدای اکسلراد، او را به عنوان سردستهی همهی ماجراها لو میدهد.
اینکه «هر کس باید خود واقعیاش باشد» چطور برای میتر صدق کرد؟ این جمله برای شما چه معنایی دارد؟ به نظر شما چرا کودکان میخواهند این فیلم را ببینند؟ بهخاطر داستانش یا بهخاطر اینکه عکس شخصیتهایش روی محصولات بسیاری وجود دارد؟ نظرتان دربارهی شخصیتهای مذکر فیلم چیست؟ آیا آنها نقشهای اصلی را در فیلم به عهده دارند؟ آیا در فیلم متوجه کلیشههای جنسیتی میشوید؟