
فیلمی سینمایی دربارهی پس گرفتن پادشاهی و انتقام قتل پدر، مبارزه با نیروهای شر، همراه با مضامینی چون ازخودگذشتگی، تلاش و فداکاری
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم مرد شمالی با الهام از شاهزاده هملت، یکی از شخصیتهای ویلیام شکسپیر ساختهشده است. شاهزاده آملث که شاهد قتل پدر و دزدیده شدن مادر توسط عمویش است، در هنگام فرار به سرزمینهای دور قسم میخورد که انتقام پدر را بگیرد، عمویش را بکشد و مادرش را آزاد کند. سالها بعد آملث در نقش برده به سرزمین عمویش برمیگردد و متوجه میشود مادرش دستور قتل پدرش را صادر کرده است. آملث به کمک شمشیری به نام دراگر، مادر و فرزندان عمویش را به قتل میرساند و برای زنده نگهداشتن همسر و فرزند خود تصمیم به قتل عمویش میگیرد. در این نبرد آملث نیز بر اثر جراحات زیاد کشته میشود. در فیلم مفاهیمی چون اراده، حل مسئله و ازخودگذشتگی پررنگ شده است. آملث برای رسیدن به هدف خود یعنی پادشاهی، مسیری دشوار را طی میکند و در این مسیر تلاش، پشتکار و حمایت همسرش، به او انگیزه میدهد.
فیلم موقعیتهای خشن و ترسناک بسیار زیادی دارد. مبارزات و درگیریهای فیزیکی بسیار خونین و دردناک هستند. قطع اندامهای بدن، قطع سر، بریده شدن اعضای بدن توسط انسانهای دیگر، حملهی سگها به انسان، خورده شدن سگهای زنده توسط انسانها، خونخواری و زندهخواریِ انسانها از جمله صحنههایی است که در فیلم وجود دارد و شخصیتها با شمشیر و سلاحهایی چوبی در مبارزات به یکدیگر حمله میکنند. در یکی از صحنهها آملث در کودکی، با چاقو، بینی یکی از نیروهای شر را قطع میکند و در موقعیتی دیگر، شاهد بریده شدن سر پدرش است. در یک بازی افراد با سلاحی چوبی به یکدیگر ضربات سنگینی وارد میکنند و در این بازی کودکی با ضربهی مستقیم چوب بیهوش میشود. نیروهای شر مادران و فرزندان را میدزدند و خانهها را آتش میزنند. همچنین در فیلم بردهداری، تجاوز جنسی و مصرف مشروبات الکلی نشان داده میشود که مربوط به دنیای بزرگسالان است. تماشای این فیلم برای نوجوانان زیر 16 سال پیشنهاد نمیشود. برای نوجوانان 16 تا 18 سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را همراه والدین خود تماشا کنند تا در صورت نیاز بتوانند با هم گفتوگو کنند.
چکیده داستان
در سال 895 پس از میلاد، پادشاه اوروندویل پس از پیروزی در جنگ، نزد همسرش ملکه گودرون و پسرش آملث برمیگردد تا آملث را برای پادشاهی آماده کند. در این بین او با خیانت برادرش فیونیر مواجه میشود و فیونیر در مقابل چشمان آملث، پادشاه را میکشد و ملکه را میدزدد. آملث با دیدن قتل عام مردم روستا و دزدیده شدن مادرش، با قایق فرار میکند و قسم میخورد که انتقام پدرش را بگیرد، مادرش را نجات دهد و فیونیر را بکشد. سالها بعد، آملث، به عنوان برده به ایسلند، محل زندگی جدید فیونیر میرود و با کمک جادوگر به شمشیری به نام دراگر دست پیدا میکند. او با حملهی شبانه به خانهی مادرش، متوجه میشود این مادرش بوده که دستور قتل پدرش را صادر کرده است. آملث در مبارزه، مادر و برادر خود را میکشد و در محلی به نام دروازهی جهنم به مبارزه با عمویش میپردازد. در این مبارزه آملث تصمیم میگیرد برای زنده ماندن همسر و فرزند خود، عمویش را به قتل برساند. آملث در مبارزه سر از تن عمویش جدا میکند و خود نیز به دلیل آسیبهای فراوان کشته میشود.
فرصتهایی برای گفتگو
اگر شما به جای آملث بودید انتقام را انتخاب میکردید یا بخشش؟
آیا تماشای این فیلم شما را به مطالعهی نمایشنامهی هملت اثر شکسپیر ترغیب کرده است؟