
فیلمی انیمیشینی و موزیکال دربارهی موشهای تونل زیرزمینی و زیر پا گذاشتن قانون لباس نپوشیدن به دست یکی از آنها
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم انیمیشنی و موزیکال موشهای صحرایی لباس میپوشند: تجربهی لذت زیرزمینی دربارهی موشهایی صحرایی است که در تونلی زیرزمینی زندگی میکنند. ویلبر که از زندگی تکراری خسته شده است، قانون نپوشیدن لباس را زیر پا میگذارد و لباس میپوشد. موشهای دیگر همه از او فرار میکنند و او با مادربزرگ روبهرو میشود؛ یعنی کسی که تونل آنها را با دستهای خودش کنده و قانون نپوشیدن لباس را وضع کرده است. این فیلم تأکید زیادی دارد بر موضوع پرسشگری و داشتن ذهن کنجکاو. ویلبر از همه میپرسد چرا پوشیدن لباس بد است، ولی با این جواب مواجه میشود که این قانون است. هیچ کسی نمیخواهد قانون را زیر پا بگذارد. او همین سؤال را از مادربزرگ میکند. مادربزرگ وقتی نمیتواند جواب قانعکنندهای به او بدهد، قانون را عوض میکند و میگوید هر کسی هر طور دوست دارد لباس بپوشد. اگر هم نخواست لباس نپوشد.
در بعضی از موقعیتهای فیلم، ویلبر تنها میماند و تا حدی از جامعه طرد میشود. وقتی با مادربزرگ مواجه میشوند، همگی میترسند که چه حکمی برای او صادر میشود. تماشای این فیلم برای کودکان زیر 5 سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان 5 تا 7 سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی والدین خود تماشای کنند تا امکان گفتوگو دربارهی مسائل مختلف فیلم را داشته باشند.
چکیده داستان
موشهای صحرایی در تونلی زیرزمینی زندگی میکنند که سالها پیش مادربزرگ در دل زمین کنده است تا موشها جای خوبی برای زندگی داشته باشند. آنها یک گروه موسیقی دارند که صبحها و شبها کنسرت برگزار میکند. از قانونهای زندگی در تونل این است که پوشیدن لباس ممنوع است. یک روز ویلبر جِی موشه که از زندگی یکنواختش خسته شده است، سر کنسرت حاضر نمیشود. همان موقع کلاه و شلوار و بلوزی از سقف اتاقش پایین میافتد. ویلبر آن را میپوشد. تمام موشها از او فراری میشوند. دوستهایش به او میگویند لباسش را دربیاورد چون با این کار قانون را زیر پا میگذارد. ولی ویلبر قبول نمیکند. با این کارش مادربزرگ از خواب بیدار میشود و با دیدن ویلبر عصبانی میشود و به همه میگوید تا چند ساعت دیگر تصمیم نهایی را در مورد ویلبر میگیرد. ویلبر از مادربزرگ میپرسد چرا نباید لباس بپوشیم؟ ولی جوابی نمیگیرد. زمانی که همه جلوی مجسمهی مادربزرگ جمع میشوند، مادربزرگ را میبینند که خودش لباس پوشیده است. او به همه اعلام میکند سؤالی که ویلبر ازش پرسیده، ذهنش را درگیر کرده است؛ چراکه نه؟ و میگوید هر کسی از این به بعد دوست داشت لباس بپوشد و هر کسی دوست نداشت نپوشد؛ چون این کار آسیبی به کسی نمیزند.
فرصتهایی برای گفتگو
آیا پیروی کورکورانه از هر قانونی درست است؟
به نظرتان برای تشخیص قانون خوب از بد، به جز سؤال «چراکه نه؟» چه سؤالهای دیگری میشود کرد؟
چند تا از قانونهای خوب و بد را در دوروبر خودتان نام ببرید؟