
فیلمی انیمیشنی و کمدی دربارهی یک موجود فضایی در جنگل و کمک حیوانات به او برای بازگشتن به سیارهاش، با تأکید بر اهمیت دوستی و مهربانی
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم انیمیشنی کامپیوتری دربارهی موجودی فضایی به نام فینیپ است که به زمین آمده و تا زمانی که سیارهی زمین را فتح نکرده، نمیتواند به سیارهی خودش برگردد. حضور او در جنگل باعث شده حیوانات قدرت تکلم پیدا کنند. دستهای از حیوانات متشکل از میمون، فیل، کرگدن و جوجهتیغی بسیار با او مهرباناند و تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا مأموریتش را به پایان رسانده و بتواند به سیاره و پیش خانوادهاش بازگردد؛ به همین دلیل حاضر میشوند زمین را به او تسلیم کنند. فینیپ که از سیارهی اسکالدرون آمده، بسیار احساس ناتوانی و تنهایی میکند. حیوانات جنگل بیوفقه تلاش میکنند تا او را از تنهایی بیرون آورند، مهربانی کردن را به او یاد بدهند و نشان بدهند که با همکاری و کمک به یکدیگر، موجودات میتوانند خوشحالتر باشند. فینیپ در نهایت با همین ابزار مهربانی و عشق ورزیدن موفق میشود پدرش را که از رؤسای اسکالدرون است و تصمیم دارد تا خودش زمین را فتح کرده و موجوداتش را به اسارت ببرد، راضی کند تا از این کار صرفنظر کند، فینیپ را به سیارهاش بازگرداند و به اسکالدرونها عشقورزیدن و دوستی را بیاموزد. فیلم نشان میدهد که عشق و علاقه میتواند بر همه چیز غلبه کند و برای انجام هر کاری کافیست تمام توجهمان را روی آن متمرکز کنیم.
در مسیر رسیدن موجودات جنگل به سفینهي فضایی و در طول فیلم اتفاقاتی مانند شلیک اسلحهي پدر فینیپ، سقوط فیل از سفینه، سقوط بچه شترمرغ، گاز گرفتن سیمی که به نظر میرسد برق دارد توسط جوجهتیغی، بارها پرتاب شدن میمون و حرکت کرگدن که در مسیرش همهچیز را خراب میکند، همچنین حرکت جمعی بزهای وحشی، میتواند برای کودکان کوچکتر دلهرهآور باشد؛ هرچند که به هیچ کدام از شخصیتهایی فیلم آسیبی نمیرسد. موضوع فتح یک سرزمین توسط موجودات سرزمینی دیگر و تسلیم شدن موجودات آن سرزمین به فاتح نیز به دنیای کودکان ارتباطی ندارد. تماشای این فیلم برای کودکان زیر ۶ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۶ تا ۸ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در مورد مسائل خشن یا غمانگیز داستان با هم گفتوگو کنند.
چکیده داستان
فینیپ موجودی فضایی است که مأموریت دارد سیارهی زمین را فتح کند؛ تا زمانی که این کار را نکرده نمیتواند به اسکالدرون، سیارهی خودش بازگردد. او گویی جادویی دارد که باعث میشود حیوانات در جنگل قدرت تکلم پیدا کنند. به همین دلیل میتوانند با فینیپ صحبت کرده و متوجه شوند که مشکل او چیست. میمون، کرگدن، فیل و جوجهتیغی تصمیم میگیرند به او کمک کنند و سیارهی زمین را تسلیمش کنند. اکنون تنها کاری که فینیپ باید بکند این است که به همنوعانش گزارش بدهد تا آنها بیایند و او را ببرند. زمانی که اسکالدرونیها به همراه پدرش که رئیس آنهاست به زمین میآیند، متوجه میشوند که مشکلی وجود دارد و به نظر نمیرسد فینیپ زمین را فتح کرده باشد.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما اگر حیوانات بتوانند مثل ما صحبت کنند جالب میشود؟ شما دوست دارید با کدام یک از حیوانات صحبت کنید؟
اگر شما میتوانستید به سیارهی دیگری بروید، بیشتر به کدام سیاره تمایل داشتید؟ فکر میکنید زندگی در آنجا چه شباهتها و تفاوتهایی با زندگی روی زمین دارد؟
شما هم فکر میکنید عشق ورزیدن و یکدیگر را بغل کردن از هر سلاحی قویتر است؟ حتی قویتر از چشم نابینای مزموریا؟