نورم از قطب شمال یک انیمیشن کامپیوتری سهبعدی دربارهی یک خرس قطبی به نام نورم است که مثل پدربزرگش میتواند به زبان انسانها حرف بزند. پدربزرگ همیشه بهترین راهنما و مشوق او بوده اما مدتی است ناپدید شده و همه از او بیخبرند. نورم وقتی متوجه میشود حضور انسانها محیط زیست و زندگی جانوران قطب را تهدید میکند، همراه با دستیارانی به شهر انسانها سفر میکند تا با آگاهسازی مردم، از خانهی خود محافظت کند. او در شهر با المپیا آشنا میشود که مثل او به محیط زیست اهمیت میدهد و از او نیز کمک میگیرد. مادر المپیا که در همین پروژه کار میکند، برای آیندهی فرزندش هر کاری میکند اما المپیا به تواناییهای خود بیشتر ایمان دارد. فیلم نمایشی است کمدی دربارهی تلاش و همکاری نورم، دستیاران و دوستانش برای متوقف کردن پروژهی مخرب انسانها در قطب و نجات پدربزرگش از زندان انسانهای سودجو. صحنههای خشن و ترسناک متعددی در فیلم وجود دارد. تلاش نورم برای شکار در ابتدای فیلم، غرشهای او برای ترساندن انسانها، پرت شدن به هوا و سقوط از ارتفاع از جملهی این موارد است. نورم در صحنههای متعدد در خطر قرار میگیرد؛ انسانها پدربزرگ را زندانی کردهاند و در چند صحنه، با تفنگهای مخصوص به سمتشان تیر بیهوشی شلیک میکنند. در فیلم ناسزاهای خاصی به کار نمیرود اما موشهای قطبی بارها کارهای بیادبانهای مثل آروغ زدن انجام میدهند. مسئلهی نجات خانه و محیط زیست و اقدامات خرابکارانه در قبال فعالیتهای سرمایهگذاران موضوعی نیست که به دنیای کودکان ارتباطی داشته باشد. همچنین، کلیشههایی در خصوص نبوغ کودکان و ورودشان به مدارس خاص پررنگ شده است. نگاههای معنادار میان نورم و الیزابت، آرایش نامتعارف و لحن اغواگرانهی منشی از دیگر موضوعات بزرگسالانهی فیلم است. تماشای فیلم برای کودکان کوچکتر از ۷ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۷ تا ۹ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را همراه با والدین تماشا کنند تا فرصت گفتگو دربارهی احساسات و نگرانیهایشان را داشته باشند.
یک خرس قطبی به نام نورم، برای شکار یک فوک تلاش میکند اما بهجای خوردن او توضیح میدهد که چرا نمیتواند شکار کند. او مثل پدربزرگش توانایی صحبت کردن به زبان انسانها را دارد. اما پدربزرگ ناپدید شده و هیچ کس از او خبر ندارد. یک روز که نورم در زمینهای پدربزرگ پرسه میزند، با خانهی لوکسی مواجه میشود که انسانها به عنوان نمونه به قطب آوردهاند. او میداند که اگر انسانها خانههای بیشتری به آنجا بیاورند، به محیط زیست و جانوران قطب آسیب میزنند؛ پس به شهر انسانها میرود تا به کمک سه موش قطبی به عنوان دستیارانش، جلوی پیشرفت این پروژه را بگیرد. او برای حفاظت از خانه و نجات پدربزرگش سرسختانه تلاش میکند.
به نظر شما، مسئولیت ما در قبال محیط زیستمان چیست؟ ما به عنوان شهروندان عادی چه کارهایی میتوانیم بکنیم؟ در مورد حیوانات سخنگو چه فیلمهایی دیدهاید؟ به نظر شما، چرا در این فیلم فقط دو تا از حیوانات میتوانستند با آدمها حرف بزنند؟ کدام بخشهای فیلم برای شما ترسناک بود؟ به نظرتان وجود این بخشها در فیلم لازم بود؟