هتل ترانسیلوانیا ۳ یک انیمیشن کامپیوتری سهبعدی است که در ادامهی قسمتهای اول و دوم آن ساخته شده است. دراکولا که یک هیولاست، معتقد است تفاوت در ظاهر، دلیلی برای محروم شدن هیچ موجودی از خواستههایش نیست. او آرزو دارد هیولاها هم به تعطیلات بروند، ازدواج کنند و زندگی معمولی داشته باشند. اما ون هلسینگ انسانی است که برای نابودی هیولاها تلاش میکند و معتقد است آنها برای نسل بشر خطرناکاند. هر چند دراکولا از او میخواهد که دست از تنفرش بردارد، اما همیشه مجبور میشود با او مبارزه کند و بالاخره او را شکست میدهد. در این قسمت، دراکولا عاشق زنی به نام اریکا میشود که از نوادگان ون هلسینگ و دشمن هیولاهاست. در طول فیلم دراکولا به هر طریقی که میتواند، علاقهاش را به اریکا نشان میدهد و اریکا که در دوگانهی نفرت از هیولاها و علاقه به دراکولا گرفتار شده، با اعتماد به دراکولا عشق را انتخاب میکند. در فیلم بر این نکته تاکید شده که میتوانیم با احترام به گذشته، آینده را بسازیم و اجازه ندهیم گذشتهی ما تعیین کنندهی زندگی ما در آینده باشد. همچنین بر اهمیت برقراری و حفظ ارتباط با اعضای خانواده و دوستان، توانایی ایجاد روابط جدید، و نقش عشق و غلبهی آن بر تفاوتها تاکید شده است. در فیلم صحنههای خشن و ترسناک متعددی وجود دارد؛ مانند ورود هلسینگ با یک سلاح عجیب به واگن و ترس و فرار همهی هیولاها، ترس هیولاها از آتش و فرار آنها، تلاش هلسینگ و اریکا برای آسیب زدن به دراکولا، و گفتوگوی غمانگیز دراکولا و اریکا راجع به گذشتهی خود. تعقیب و گریز و زد و خورد و پرت شدن نیز در فیلم فراوان است. داستان فیلم به دنیای کودکان ارتباطی ندارد و دربارهی احساس تنهایی دراکولا و جستوجوی عشق و ازدواج برای پر کردن این تنهایی است و به تبع آن، صحنهها و گفتوگوهای مربوط به عشق و ازدواج و نیز اشارات جنسی بین شخصیتها فراوان است. تماشای این فیلم برای کودکان زیر 8 سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان 8 تا 10 سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را همراه والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت گفتوگو در مورد موضوعات داستان برایشان فراهم شود.
دراکولا به غیر از دخترش، میویس، داماد و نوهای بامزه دارد، اما به شدت نیاز به داشتن یک همراه را حس میکند. در حالی که او با خودش درگیر است، میویس سعی میکند پدرش را از حال و هوای کسالت دربیاورد. آنها به یک سفر تفریحی به همراه دوستانشان میروند. با اینکه دراکولا از سفر دریایی خوشاش نمیآید، ولی با دیدن کاپیتان کشتی که یک زن زیبا و توانمند است، به او علاقهمند میشود؛ غافل از اینکه کاپیتان از نوادگان ون هلسینگ، دشمن هیولاهاست و این سفر تفریحی هم دامی برای نابودی آنهاست. دراکولا به هر طریقی که میتواند، علاقهاش را به اریکا، کاپیتان کشتی، نشان میدهد و اریکا طی ماجراهایی که در ادامه پیش میآید، عشق را انتخاب میکند.
به نظر شما چرا ون هلسینگ با هیولاها خوب نبود و فکر میکرد باید نابود شوند؟ کدام شخصیت فیلم را بیشتر میپسندید؟ او چه ویژگیای داشت که برای شما جالب بود؟ به نظرتان موضوع این فیلم به کودکان ارتباطی دارد یا فیلم برای بزرگترها ساخته شده؟ شما چه چیزی در فیلم را دوست داشتید؟