
فیلمی انیمه و ماجراجویانه دربارهی فرار چند نوجوان از خانه، مواجه شدن آنها با رازهای زندگی یکدیگر و رسیدن به آرامش بعد از درگیری با بزرگترها
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
انیمه هفت روز جنگ، اقتباسی آزاد از رمانی به همین نام، نوشتهی اوساما سوداست. داستان فیلم دربارهی شورش شش نوجوان علیه محدودیتهایی است که دنیای بزرگسالان بر زندگی آنها تحمیل کردهاند. مامورو پسری نوجوان است که نسبت به دختر همکلاسیاش احساساتی عاشقانه دارد و از او پنهان میکند. او وقتی متوجه میشود دختر از دست پدر کنترلگرش عصبانی است، به او پیشنهاد میدهد با هم فرار کنند. چهار نوجوان دیگر هم که هر کدامشان مسائلی پنهان در زندگی دارند به آنها میپیوندند و به کارخانهای متروک در اطراف شهر میروند. آنها در مدت هفت روزی که در کارخانه هستند مجبور میشوند با هم همکاری کنند تا بتوانند با والدینشان بجنگند. نوجوانان در مسیر این کار گروهی و به خاطر اطلاعاتی که از آنها در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، اسرار زندگیشان را با هم در میان میگذارند و در نهایت به صمیمیتی میرسند که قبل از فرار از خانه نداشتند. فیلم سعی دارد بخشی از چالشهایی را که نوجوانان در روابطشان با هم و با بزرگترها دارند نشان بدهد و در پایان بر این نکته تاکید میکند که همیشه راهی برای ادامهی زندگی وجود دارد.
موقعیتی که بچهها در آن قرار میگیرند، یعنی فرار از خانه، درگیری با ماموران قانون و جنگیدن با والدین، میتواند برای کوچکترها ترسناک باشد. نوجوانان بیخبر از خانه خارج میشوند و پسربچهای را که ماموران ادارهی مهاجرت به دنبال او هستند، پیش خود نگه میدارند. همچنین بین آنها روابط و احساساتی عاشقانه در جریان است که در چند موقعیت ابراز میشود. این احساسات بین دو شخصیت همجنس هم وجود دارد که در نسخهی دوبله به رابطهای دوستانه تغییر کرده است. احساس یک پسربچه به پسر نوجوان داستان هم در نسخهی دوبله کاملاً حذف شده است. تماشای این فیلم برای کودکان کوچکتر از ۱۲ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان و نوجوانان ۱۲ تا ۱۴ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را همراه بزرگترها تماشا کنند تا فرصت داشته باشند دربارهی موضوعات داستان با هم گفتگو کنند.
چکیده داستان
مامورو نوجوانی دبیرستانی است که عاشق دختری به نام آیا است. او از بچگی آیا را میشناسد و حالا هم با او همکلاسی است، ولی تابهحال جرئت نکرده علاقهاش را به او نشان دهد. مامورو متوجه میشود خانودهی آیا قرار است به زودی به توکیو بروند و آیا از این بابت عصبانی است؛ به همین خاطر به او پیشنهاد میدهد که خانه را ترک کند تا با هم به یک اردوی تفریحی بروند. آیا دوستانش را هم خبر میکند و همگی بدون اطلاع والدینشان به کارخانهای متروک در اطراف شهر میروند. آنها در روز دوم اردو پسربچهای تایلندی را در کارخانه پیدا میکنند که والدینش را گم کرده و ماموران ادارهی مهاجرت به خاطر مهاجرت غیرقانونی آنها به دنبال او هستند. خبر حضور آنها در کارخانه به تدریج در فضای مجازی منتشر میشود و پدرانشان به دنبال آنها به آنجا میآیند. بچهها وارد جنگ با والدینشان میشوند و با نقشههای مختلفی موفق میشوند از دست آنها فرار کنند. آنها در نهایت، با بالونی گازی از کارخانه بیرون میروند.
فرصتهایی برای گفتگو
چقدر تجربههای این نوجوانان برایتان آشنا و قابل ارتباط بود؟ شما تجربههای مشابهی در رابطه با دوستانتان داشتهاید؟
نوجوانان بعد از انتشار اسراشان در فضای مجازی جرئت میکنند و با هم دربارهی رازهایشان حرف میزنند. به نظرتان اگر آن اتفاق در دنیای مجازی نمیافتاد آنها با هم صمیمی میشدند؟ فکر میکنید برای صمیمی بودن حتما لازم است از رازهای هم باخبر باشیم؟
به نظر شما نوجوانان برای حل مسائلی که با هم و در زندگی با بزرگترها داشتند چه راههای دیگری را میتوانستند امتحان کنند؟ شما تابهحال شده که با والدینتان به مسئلهای جدی برخورد کنید؟ راهحلتان چه بوده است؟