
فیلمی دربارهی برطرف کردن آشفتگی در جهانهای موازی با کمک اصلاح رابطهی مادر و فرزندی، همراه با مضامینی چون اراده، تلاش و همکاری
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
همه چیز همه جا به یکباره، ماجرای خانوادهای مهاجر چینی است که در آمریکا زندگی میکنند. مادر خانواده بعد از تنشهای مالیاتی در جلسهای با نسخهی دیگری از همسرش مواجه میشود که او را وارد جهانهای موازی میکند و از او کمک میخواهد تا آشفتگی در این جهانها را برطرف کند. دلیل اصلی این تنشها روابط سرد میان مادر خانواده و دخترش است. جوبو (نسخهی دیگر دختر خانواده) برای انتقام از مادر تصمیم به نابودی جهانها گرفته است و مادر با تلاش و شجاعت به مبارزه با جوبو میپردازد تا جان دخترش را نجات داده و آرامش را به خانواده برگرداند. اراده، از خود گذشتگی و مهربانیِ مادر خانواده و همچنین فداکاری پدر در طول داستان مشهود است. فیلم مضامینی چون تفکر خلاق، عشق مادر به فرزند، روابط خانوادگی و امیدواری را پررنگ میکند.
در فیلم صحنههای ترس و خشونت زیادی وجود دارد؛ شخصیتها در جهانهای مختلف با الهام از مبارزات کونگفو برخوردهای فیزیکی متعددی با هم دارند، به سمت هم تیر اندازی میکنند، در درگیریها اشیا را به سمت هم پرتاب میکنند، کشته میشوند، زندانی میشوند، اعضای بدنشان قطع میشود، بیهوش میشوند و از بلندی سقوط میکنند. عبارات توهینآمیزی مانند؛ لعنتی، به درک، میکشمت، هر غلطی دلت می خواد بکن، باید از روت رد شم، گندش بزنن، باید آدما رو نابود کنی در فیلم وجود دارد. موضوعاتی مانند همجنسگرایی، خودکشی و روابط عاشقانه نیز در فیلم وجود دارد که مربوط به دنیای بزرگسالان است و در دنیای نوجوانان معنادار نیست. داستان این فیلم در دنیایی بزرگسالانه روایت میشود. شخصیتهای اصلی آن بزرگسال هستند و دغدغهها و رفتارهایی بزرگسالانه دارند که تماشای بسیاری از آنها ممکن است برای کودکان و نوجوانان مناسب نباشد. تماشای این فیلم برای افراد کوچکتر از 15 سال پیشنهاد نمیشود. برای نوجوانان 15 تا 17 سال نیز با همراهی والدین پیشنهاد میشود تا در صورت نیاز امکان گفتوگو داشته باشند.
چکیده داستان
ایولین، مهاجر چینی مسنی است که همراه همسرش ویموند و دخترش جوی در کالیفرنیا زندگی میکند. آنها صاحب خشکشویی هستند و درگیر مشکلات مالیاتیاند. در همین حین ویموند درخواست طلاق میدهد و دخترش جوی نیز به دلیل گرایش جنسی متفاوت از طرف مادرش طرد میشود. ویموند و ایولین به همراه پدرش به جلسهای مالیاتی میروند. ایولین در آسانسور سازمان مالیات با نسخهی دیگری از همسرش روبهرو میشود که از او تقاضای کمک دارد و به او میفهماند که جهانهای موازی زیادی وجود دارد که همگی دچار هرجومرج شدهاند و دلیل اصلی این آشفتگی روابط سرد میان ایولین و دخترش است و قرار است سیاهچالهای که جوبو (نسخهی دیگر جوی) ساخته، همهچیز را نابود کند. او به ایولین میگوید که تنها خودش میتواند هرج مرج در جهانهای متعدد را پایان دهد. جوبو برای پایان دادن به رابطهی خود با مادرش قصد دارد که همهچیز را ویران کند ولی در نهایت ایولین موفق به بازگرداندن جوی به آغوش خودش میشود و جهانهای موازی را از ویرانی نجات میدهد.
فرصتهایی برای گفتگو
اگر شما به جای جوی، دختر خانواده بودید مشکل خود را چگونه با اعضای خانواده مطرح میکردید؟
از بین جهانهای موازی معرفیشده در فیلم کدام جهان برای شما جذابتر بود؟