این انیمیشن کامپیوتری سهبعدی، ماجرای زنی به نام سوزان است که در روز ازدواج، به خاطر اشعهی کوانتونیوم در یک شهابسنگ، به انسانی غولپیکر و با قدرت زیاد تبدیل میشود. سوزان که همیشه مورد حمایت خانواده و اطرافیانش بوده و از سمت آنها تحسین شده، در مواجهه با ظاهر جدیدش متوجه میشود دیگران او را نپذیرفتهاند و او را به چشم یک هیولا نگاه میکنند. سوزان که در ابتدا همه چیز را انکار میکند و فکر میکند هیچ تغییری نکرده، زمانی که از سمت نامزدش طرد میشود، متوجه تغییر خود شده و تصمیم میگیرد تواناییهای جدیدش را قبول کند. تجربهی خشم از دیگران و تنهایی به او کمک میکند شجاعت و جسارت پیدا کند و با استفاده از دانایی و خلاقیتی که دارد، با بیگانگانی که قصد حمله به زمین و نابودی آن را دارند، مبارزه کند. او در مسیر این مبارزه، با هیولاهای دیگری که مانند او از سمت جامعه طرد شدهاند، آشنا میشود و به تدریح دوستیای بر پایهی همدلی بین آنان شکل میگیرد. فیلم با پررنگ کردن مفاهیمی چون پذیرش، دوستی، همدلی، شجاعت و کار گروهی، نشان میدهد که درست و غلط بودن یک مفهوم نسبی است و با داشتن پشتکار برای انجام کاری که فکر میکنیم درست است و همراه کردن شجاعت، میتوان به نتیجهی دلخواه رسید. فیلم موقعیتهای ترسناک و خشن زیادی دارد: سوزان در روز ازدواجش تبدیل به انسانی غولپیکر میشود و اطرافیانش را میترساند و ارتش او را به زندانی که مخصوص هیولاهاست، منتقل میکند. یک ربات بیگانه به زمین حمله میکند و جان انسانها را به خطر میاندازد. موقعیتهای بسیاری از انفجار، شلیک گلوله و پرتاب لیزر وجود دارد و ساختمانهای شهر تخریب میشوند. همچنین، در نسخهی دوبلهی موسسهی جوانهی پویا، کلمات و عبارات توهینآمیز و بزرگسالانهی بسیاری استفاده شده که مناسب دنیای کودکان نیستند. موقعیتهایی از بوسه و ابراز علاقه هم وجود دارد که در نسخهی دوبله حذف شدهاند. موضوع مبارزه برای نجات مردم و سرزمین نیز موضوع معناداری در دنیای کودکان نیست، ولی میتواند برای نوجوانان قابل ارتباط باشد. تماشای این فیلم برای کودکان زیر ۱۰ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۱۰ تا ۱۲ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را همراه والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتوگو کنند.
سوزان مورفی در روز ازدواجش و درست چند لحظه قبل از اینکه برای اجرای مراسم وارد کلیسا شود، در اثر انرژی شهابسنگی که در نزدیکی او به زمین اصابت کرده، تبدیل به زنی غولپیکر با قدرتی زیاد میشود. در همین زمان، ارتش از راه میرسد و او را به زندانی که مخصوص هیولاهای عجیب و غریب است، منتقل میکند. سوزان در زندان با یک ژلهی آبیرنگ به نام باب، موجودی نیمهماهی و نیمهانسان به اسم حلقهی گمشده و دکتر سوسک آشنا میشود. از طرف دیگر، موجودی فضایی که به دنبال کوانتونیوم است تا بتواند با قدرت آن بر کهکشان فرمانروایی کند، به زمین حمله میکند تا با دستگیر کردن سوزان، کوانتونیومی را که در بدن اوست، خارج کند. ارتش آمریکا نیز تصمیم میگیرد با استفاده از قدرت هیولاها، با موجودات فضایی مقابله کند. پس از اسیر شدن سوزان، هیولاها برای نجات او به سفینهی گالگسار میروند و برای آزاد کردنش تلاش میکنند. سوزان هم تصمیم میگیرد بار دیگر کوانتونیوم را استفاده کند و قدرت خود را به دست بیاورد تا بتواند همراه با دوستانش گالگسار را نابود کند.
فکر میکنید چه چیزی سبب رشد سوزان و تغییر نظر او نسبت به خودش شد؟ به نظرتان شخصیت سوزان میتواند یک الگوی شخصیتی باشد؟ جنسیت قهرمان داستان تا چه اندازه بر همذاتپنداری شما با او تاثیر دارد؟ فکر میکنید شخصیت سوزان فقط برای دختران همذاتپندارانه است؟ به نظر شما خودخواه و خودمحور بودن میتواند یک ویژگی مثبت باشد؟ فکر میکنید این ویژگی در چه شرایطی میتواند به دیگران آسیب برساند؟