
فیلمی انیمه و درام دربارهی دختری یتیم و حمایتهای او از یک دختر یتیم دیگر برای شناخت و بیان احساساتش و تلاش برای پیدا کردن خواهرش
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم انیمه با اقتباس از مجموعه داستانهایی با همین نام، اثر کانا آکاتسوکی و در ادامهی سریال وایولت اورگاردن ساخته شده است. داستان دربارهی وایولت جوان است که از طرف خانوادهای سلطنتی ماموریت دارد تا به مدرسهی شبانهروزی برود و دختری به نام ایزابلا را در موضوعات مربوط به آداب معاشرت و رقصیدن آموزش بدهد. بین وایولت و ایزابلا به تدریج رابطهای دوستانه شکل میگیرد که باعث میشود آنها دربارهی رازهای زندگیشان با هم صحبت کنند. وایولت متوجه میشود ایزابلا فرزندخواندهی خانوادهی سلطنتی است و قبل از آن، زندگی تنها و فقیرانهای داشته است. او تا قبل از فرزندخواندگی، خواهری ناتنی هم داشته که حالا به پرورشگاه سپرده شده و ایزابلا از او بیخبر است. وایولت به ایزابلا کمک میکند برای خواهرش نامه بنویسد و به خواهر او هم کمک میکند تا خواندن و نوشتن یاد بگیرد و خودش برای خواهرش نامه بنویسد. ارتباط خواهرانهی بین این سه شخصیت که هیچ کدام با هم رابطهی خونی و خویشاوندی ندارند، بسیار الهامبخش و تاثیرگذار است. فیلم نشان میدهد شخصیتی که از نظر بقیه سرد و بیاحساس به نظر میرسد، میتواند حضور امنی برای دیگران داشته باشد و به آنها کمک کند تا احساساتشان را بشناسند و دنبال کنند.
فیلم موقعیت ترسناک و خشن چندانی ندارد. دستان فلزی وایولت و اینکه تعریف میکند آنها را در جنگ از دست داده، ممکن است برای کوچکترها آزاردهنده باشد. همچنین، ایزابلا خواهر ناتنیاش را رها میکند و خودش به عنوان فرزندخوانده در خانوادهای پذیرفته میشود. موضوعی که خوب است مورد توجه والدین باشد این است که سریالی که قبل از این فیلم دربارهی شخصیت وایولت ساخته شده، فضایی بسیار تلخ و تاریک دارد که برای کودکان مناسب نیست؛ بنابراین تماشای این فیلم مجوزی برای تماشای آن سریال محسوب نمیشود. تماشای این فیلم برای کودکان کوچکتر از ۹ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۹ تا ۱۱ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی بزرگترها تماشا کنند تا فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتگو کنند.
چکیده داستان
وایولت دختری جوان و یتیم است که دستانش را در دوران جنگ از دست داده و در شرکت پستی، به عنوان نامهنویس فعالیت میکند. او در ماموریتی از طرف خانوادهی سلطنتی به مدرسهی دخترانهی شبانهروزی فرستاده میشود تا دختری به نام ایزابلا یورک را برای شرکت در مراسم دختران خاندانهای سلطنتی آماده کند. او در قالب پیشخدمت ایزابلا همیشه در کنار اوست و به او یاد میدهد چطور غذا بخورد، چطور برقصد و چگونه معاشرت کند. شبی ایزابلا برای وایولت تعریف میکند که دختر واقعی خانوادهاش نیست و یک خواهر ناتنی دارد که نمیداند الان کجاست. ایزابلا تا مدتی پیش، دختری یتیم بوده که دختربچهای به نام تیلور را در خیابان پیدا میکند و او را پیش خودش میبرد. مدتی بعد، خانوادهی سلطنتی یورک ایزابلا را پیدا میکنند و چون او را از خون خانوادهی خود میدانند، از او میخواهند به خانوادهی آنها بپیوندد. تیلور را هم به پرورشگاه میسپرند. وایولت به ایزابلا پیشنهاد میدهد برای تیلور نامه بنویسد. وقتی نامه به تیلور میرسد، آن را پیش خودش نگه میدارد و سه سال بعد، با پیدا کردن دفتر پستی موفق میشود از طریق نامه با خواهرش ارتباط برقرار کند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما چه چیزی در شخصیت یا رفتارهای وایولت، به ایزابلا کمک کرد دربارهی خواهرش حرف بزند و در نهایت برای او نامه بنویسد؟
فکر میکنید چرا ایزابلا مدام از وایولت تعریف میکرد و میگفت تو «همهچیتموم» هستی؟ چه ویژگیهایی در وایولت برای شما جالب بودند؟ حدس میزنید وایولت دربارهی خودش چه احساسی داشته باشد؟
به نظرتان رابطهی ایزابلا و تیلور چگونه ادامه پیدا میکند؟ آنها بالاخره یکدیگر را میبینند؟ شما دوست دارید داستان چگونه ادامه پیدا کند؟