
فیلمی سینمایی دربارهی بیماری سرطان مادربزرگ خانواده، جمع شدن آنها برای دیدار آخر، همراه با مضامینی چون اهمیت داشتن فرهنگ و خانواده
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
فیلم وداع که بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است، ماجرای دختر جوانی به اسم بیلی است که از زمانی کودکی با خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرده است و بعد از اینکه نمیتواند از دانشگاهی که میخواهد بورسیه بگیرد، متوجه سرطان مادربزرگش میشود. او به چین برمیگردد و به همه پیشنهاد میکند ماجرای بیماری مادربزرگ را به او بگویند. در این فیلم مفاهیمی چون ارزش داشتن خانواده و فرهنگ و قومیت پررنگ جلوه داده شده است. تفاوت فرهنگ شرقی و غربی در مواجهه با حوادث نیز نمایش داده شده است.
در فیلم کل خانواده درگیر بیماری مادربزرگ هستند و این قضیه اثر بدی در روحیهی همهی آنها گذاشته است. در موقعیتهای زیادی مصرف مشروبهای الکلی و سیگار کشیدن دیده میشود.
چکیده داستان
بیلی دختر سی سالهای است که از زمان کودکی همراه پدر و مادرش از چین به آمریکا مهاجرت کرده است. او آرزو دارد نویسنده شود، ولی بورسیه به او تعلق نمیگیرد. همزمان با شنیدن این خبر، بیلی متوجه میشود مادربزرگش که خیلی هم دوستش دارد مبتلا به بیماری سرطان شده است و دکترها گفتهاند سه ماه بیشتر زنده نمیماند. خانوادهی آنها برای وداع با مادربزرگ، عروسی پسرعموی بیلی را زودتر برگزار میکنند. همه دور هم جمع میشوند. بیلی تلاش میکند ماجرای سرطان مادربزرگ را به او بگوید، ولی خانواده مخالفت میکنند و میگویند مادربزرگ ماجرا را نداند بهتر است. آنها نتایج آزمایشهای مادربزرگ را دستکاری میکنند و او متوجه نمیشود بیماریاش چیست. مادربزرگ به بیلی میگوید غصه نخورد بورسیه بهش تعلق نگرفته است. او راه درازی در پیش دارد. بیلی علیرغم میلش به آمریکا برمیگردد و سرآخر متوجه میشویم مادربزرگ شش سال بعد از تشخیص بیماریاش هنوز در قید حیات است.
فرصتهایی برای گفتگو
چرا بیلی اصرار داشت ماجرای بیماری را به مادربزرگ بگویند، ولی بقیهی خانواده مخالف بودند؟
به نظرتان انسانها با مهاجرت کردن چه چیزهایی را به دست میآورند و چه چیزهایی را از دست میدهند؟
فکر میکنید بیماری مادربزرگ چه تغییری در بقیه به وجود آورد؟