«وقتی مارنی آنجا بود» فیلمی انیمه و برگرفته از رمانی به همین نام، اثر جون جی. رابینسون است. داستان در مورد دختر نوجوانی به نام آنا است که مادرخواندهاش، به توصیهی پزشک برای بهبود وضعیت سلامتش، او را به خانهی یکی از آشنایان در شهر کوچکی میفرستد. آنا مادر و پدر و مادربزرگش را به خاطر این که او را تنها گذاشتهاند، نمیبخشد و احساس بدی نسبت به خود دارد. او بهسختی میتواند دوست پیدا کند و همیشه احساس تنهایی میکند. طبیعت زیبا و بکر شهر جدید احساس خوبی به او میدهد اما یک عمارت متروک احساس غریبی در او برمیانگیزد. او در ماجراجوییهایش با مارنی، که در عمارت زندگی میکند، دوست میشود. از نظر او، مارنی دختر یک خانوادهی ثروتمند و خوشبخت است اما کمکم میفهمد او هم مشکلات خاص خود را دارد. آشنایی او با مارنی به او کمک میکند تا گذشتهی مبهم خود را کشف کند، والدینش را ببخشد و هویت و عزتنفس خود را بازیابد. در فیلم اشاره میشود که پدر و مادر و مادربزرگ آنا، وقتی او کوچک بوده، مردهاند. همچنین، داستان ناراحتکنندهی مارنی، اذیت و آزار او توسط خدمتکاران خانه، مرگ همسرش بر اثر بیماری، کشته شدن دختر و دامادش در حادثهی تصادف به همراه گریهی آنا و دوستش در صحنههای مختلف، ممکن است برای کودکان کوچکتر یا حساس آزاردهنده باشد. تماشای فیلم برای کودکان کوچکتر از ۱۱ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان و نوجوانان ۱۱ تا ۱۳ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را همراه والدین تماشا کنند تا بتوانند در مورد موارد ناراحتکنندهی فیلم و نگرانیهایشان با هم گفتگو کنند.
مادرخواندهی آنا، به توصیهی پزشک برای بهبود وضعیت جسمی و روانیاش، او را به خانهی یکی از آشنایان در یک شهر کوچک ساحلی میفرستد. طبیعت زیبا و بکر آنجا او را مجذوب میکند اما وقتی برای نقاشی به کنار دریاچه رفته، احساس غریبی توجه او را به یک عمارت متروک جلب میکند. او در ماجراجوییهایش با دختر نوجوانی که در عمارت زندگی میکند دوست میشود و به کمک او موفق میشود گذشتهی مبهم خود را کشف کند.
چرا آنا با دختران دیگر بدرفتاری میکرد؟ آیا ناراحتی و تنهایی او نظر شما را نسبت به رفتار نامناسبش تغییر میدهد؟ چه قسمتهایی از فیلم برایتان ناراحتکننده بود؟ چه شباهتی میان جشنوارهی تونوبوتا و مراسم قاشقزنی میبینید؟