داستان این فیلم انیمه که در آینده میگذرد، دربارهی تصمیم عجیب دانشمندانی است که در سال ۲۰۶۷ تلاش میکنند تا از جاذبهی زمین انرژی استخراج کنند، اما در نهایت باعث تغییرات عظیمی در زمین میشوند؛ طوری که جاذبهی بخشی از زمین وارونه عمل میکند و تعداد زیادی از مردم کشته میشوند و آنهایی که زنده ماندهاند، با پذیرش جاذبهی برعکس زندگی جدیدی برای خود میسازند. پاتما و ایجی که هر کدام متعلق به یکی از این دنیاهای وارونهاند، به صورت اتفاقی با یکدیگر آشنا و دوست میشوند، اما در این بین رهبر سرزمین ایجی قصد نابودی مردمان دنیاهای دیگر را دارد. در طول فیلم پاتما همچون لاگوس، محافظ گمشدهاش، و ایجی مانند پدرش تلاش میکنند دربارهی دنیای پیرامون خود کنجکاو و حساس باشند و خود را ملزم به پیروی از قوانین قدیمی دنیاهایشان نکنند. ایجی، پاتما و محافظ نوجوانش، با پذیرش تفاوتهای یکدیگر، همدلانه و شجاعانه در کنار هم میمانند و در مقابل خطرات پیش رو از یکدیگر دفاع میکنند. پدر ایجی و لاگوس نیز پس از آشنایی با یکدیگر تلاش میکنند هواپیمایی بسازند و با آن، دنیاهای دیگر را کشف کنند و به مردم آنها بگویند که سرزمینهای دیگری وجود دارند و نباید از رویارویی با یکدیگر ترسی داشته باشند. فیلم چندین صحنهی خشن و ترسناک دارد؛ از جمله امکان پرت شدن ایجی و پاتما در قعر آسمان، تهدیدهایی در مورد کشتن ایجی و پرتاب کردن پاتما به سمت آسمان، درگیری تن به تن بین شخصیتها، صحنهی کشته شدن پدر ایجی و جسد آویزان لاگوس و چهرهی ترسناک مأمورانی با لباسهایی سیاه و چشمانی سرخ. نشان دادن عشق ایجی و پاتما به یکدیگر و علاقهی پورتا به پاتما نیز به فیلم فضایی نوجوانانه داده است. موضوع داستان هم که حول مفهوم جاذبه و رابطهی میان مردم و رهبران شکل گرفته، ممکن است برای کوچکترها سنگین و غیر قابل ارتباط باشد. تماشای این فیلم برای کودکان زیر ۹ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۹ تا ۱۱ سال نیز در صورتی پیشنهاد میشود که فیلم را همراه والدین تماشا کنند تا علاوه بر احساس امنیت، فرصت گفتگو دربارهی موضوعات داستان را نیز داشته باشند.
پاتما، دختری است که همراه با مردم سرزمینش، زیرِ زمین برای خود دنیایی ساختهاند و سعی میکنند زندگی آرامی همراه با پیروی از مقررات داشته باشند. او تحتتأثیر محافظ سابقش، فردی به نام لاگوس، میخواهد دنیاهای دیگری را کشف کند و طی یکی از همین اکتشافات، ناگهان به قعر تونلی پرت میشود و از دنیایی سر درمیآورد که جاذبهای وارونه دارد. در این دنیا او با پسری به نام ایجی آشنا میشود که ساکن این دنیای وارونه به نام آیگا است. رهبر آیگا که ایزامورا نام دارد، مردمان متفاوت از خود را دشمنانی گناهکار فرض میکند و قصد نابود کردن آنها را دارد. او که از حضور پاتما باخبر شده، دستگیرش میکند تا از جای بقیهی مردم او باخبر شود. ایجی برای نجات پاتما به دنیای زیرِ زمین میرود تا از مردم او کمک بگیرد. در نهایت پاتما نجات پیدا میکند، اما ایزامورا که به دنبال آنهاست، بالاخره خود را به سرزمینِ او میرساند. طی درگیری ایزامورا با محافظ نوجوان پاتما، سطح زیر پای آنها ترک میخورد و دنیای جدیدی را بالای آن میبینند که با جاذبهی دنیای پاتما برابر است.
نظر شما دربارهی محاکمهی انسانها فقط به خاطر تفاوت در طرز تفکرشان چیست؟ چرا رهبر آیگا میخواست همهی کسانی را که شبیه او نبودند از بین ببرد؟ او افراد معترض و متفاوت را چه تهدیدهایی میدید؟ تفاوتهای این فیلم با نمونههای هالیوودی آن در چیست؟ شما کدام را ترجیح میدهید؟