
فیلمی انیمیشنی و ماجراجویی دربارهی سرزمین افسانهها، قصهی سیندرلا و تلاش موجودات خوب برای حفظ پایانهای خوش قصهها به شکلی متفاوت
سنجهها
آنچه والدین باید بدانند
این فیلم انیمیشنی کامپیوتری که بر اساس قصههای پریان از برادران گریم و هانس کریستین اندرسن ساخته شده، دربارهي سرزمین افسانهها، قصههای افسانهای و سیندرلا است. سرزمین افسانهها که داستان سیندرلا هم در آنجا اتفاق میافتد، توسط یک جادوگر اعظم و دو دستیارش مدیریت میشود. در روزی که شاهزاده مهمانیای برگزار کرده تا همسر خود را پیدا کند، جادوگر به سفر میرود و اشتباهات دستیارانش باعث میشود مدیریت قصههای افسانهای به دست نامادری سیندرلا بیفتد. او که نمیخواهد سیندرلا همسر شاهزاده شود، در تلاش است تا سیندرلا را از بین ببرد. سیندرلا به همراه آشپز شاهزاده که عاشق اوست، متوجه میشوند و تلاش میکنند تا مدیریت را از نامادری بگیرند. همکاری و همدلی شخصیتهای گوناگون در این مسیر، جالب توجه است؛ حتی بعضی از شخصیتهایی که در افسانهها بد هستند، تغییر کرده و به کمک سیندرلا و نجات سرزمین افسانهها میآیند. فیلم توجه مخاطبان را به داستانپردازی خلاقانه و غیرتکراری جلب میکند. تلاش شده تا نشان داده شود که قصههای افسانهای میتوانند به اشکال گوناگونی به پایان برسند و اگر تعادل بین نیروهای خیر و شر را در قصهها رعایت کنیم، پایان همهی قصهها میتواند به شکلی متفاوت، خوش باشد.
جنگ و درگیری نامادری به همراه موجودات بد سرزمین با سیندرلا، ریک و موجودات خوب، در بعضی از قسمتهای فیلم به خشونت کشیده میشود. شخصیتها بارها از ارتفاعات سقوط میکنند، به سمت آنها آتش پرتاب میشود و در یک صحنه، از سلاحی استفاده میشود که شیشه و الماس پرتاب میکند. اما در نهایت هیچ اتفاقی بدی برای شخصیتها نمیافتد و مبارزهها خصلت کارتونی دارند. بر جذابیتهای ظاهری شاهزاده بسیار تأکید میشود. همچنین، تلاش خواهران ناتنی سیندرلا و دختران دیگر برای همسر شاهزاده شدن و دلبری کردن آنها برای شاهزاده، موضوعات معناداری در دنیای کودکان نیستند. ریک و سیندرلا که عاشق هم میشوند، بارها یکدیگر را در آغوش میگیرند و در انتهای فیلم نیز هم را میبوسند. تماشای این فیلم برای کودکان زیر ۷ سال پیشنهاد نمیشود. برای کودکان ۷ تا ۹ سال هم در صورتی پیشنهاد میشود که آن را با همراهی والدین تماشا کنند تا هم احساس امنیت کنند و هم فرصت داشته باشند در صورت نیاز با هم گفتوگو کنند.
چکیده داستان
سرزمین افسانهها و داستانهایش توسط یک جادوگر اعظم و دو دستیارش مدیریت میشود. آنچه در این مدیریت مهم است این است که تمام قصهها همانطور که از پیش مشخص شدهاند، اتفاق بیفتند. همچنین جادوگر و دو دستیارش موظفاند به وسیلهی یک ترازوی جادویی تعادل بین خوبی و بدی را در این قصهها حفظ کنند. زمانی که جادوگر به سفر میرود، دستیارانش دچار اشتباهاتی میشوند که باعث میشود مدیریت سرزمین افسانهها به دست نامادری سیندرلا بیفتد. او که به دنبال آن است که نیروهای بد در تمام داستان پیروز شوند، همهی موجودات شر را به دور خودش جمع میکند تا با کمک آنها بر سرزمین افسانه کاملاً مسلط شده و کاری کند که تمام قصهها پایانی ناخوش داشته باشند. دستیاران جادوگر اعظم، سیندرلا را از این موقعیت مطلع میکنند و سیندرلا به کمک آنها، ریک که عاشق اوست و دیگر موجودات مثبت، تصمیم میگیرند با نامادری بجنگند و کنترل سرزمین را از دست او خارج کنند.
فرصتهایی برای گفتگو
به نظر شما چرا قصهها و افسانهها معمولاً پایان خوشی دارند؟ شما در پایان فیلم چه احساسی داشتید؟
به نظرتان اگر مامبو خرابکاری نمیکرد و قصه همانطور پیش میرفت که در کتاب افسانهای نوشته شده بود، فیلم چه تفاوتی میکرد؟
فکر میکنید چرا رامپلاستیلسکین برای کودکی که دزدیده بود، داستانهایی با پایان خوش تعریف میکرد؟